اجماعی که در داخل کشور در باره مذاکره ایران و آمریکا به وجود آمده،کم سابقه است
محسن میردامادی فعال سیاسی اصلاح طلب درباره مذاکرات ایران و آمریکا با روزنامه اعتماد گفت و گو کرده که بخشهایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
* این اجماع از این جهت است که اولا ترامپ مکاتبه خود را با شخص رهبری انجام داده و جوابی که هم از داخل ایران داده شده، هرچند امضای وزیر خارجه ایران را پای خود دارد، اما پاسخی است که نکات مورد نظر رهبری در آن لحاظ شده است. در واقع مقدمات مذاکره در بالاترین سطوح دو کشور استارت خورده است.
* در داخل هم از یکطرف، بخشی از نیروهای سیاسی که از مدتها قبل این نظر را داشتند منافع ایران ایجاب میکند تنشها با امریکا پشت سر گذاشته شود و تعاملاتی با آن کشور پایهریزی شود و از سوی دیگر حتی مخالفان مذاکره و رابطه با امریکا به دلیل تحولات اخیر به این نتیجه رسیدهاند که تحقق منابع ملی از طریق گفتوگو و مذاکره با امریکا ممکن است.
* اجماعی در این حد در داخل کشور بیسابقه است. البته در داخل هنوز هم اقلیتی هستند که مخالف هرگونه مذاکره، توافق و تفاهم با امریکا هستند، اما این اقلیت به اندازهای کوچک و محدود هستند که اثرگذار نیستند.
* نظرات رادیکال این اقلیت به اندازهای خطرناک است که حتی از درگیریهای نظامی هم ابایی ندارند و معتقدند درگیری نظامی احتمالی با امریکا یا اسراییل و... کوتاهمدت خواهد بود! اما خوشبختانه این طیف تندرو، به اندازهای کوچک و محدود شدهاند که فاقد اثرگذاریاند. البته سر و صدای بلندی دارند و هیاهو میآفرینند، اما تاثیرگذاری خاصی ندارند.
******
سوء تفاهم درباره حمید قرهحسنلو تمام شد؟!
خبرگزاری فارس نوشت:
« با برنامهریزی و هماهنگیهای لازم، مسیر اعتراضات را بهگونهای هدایت کنید که کمترین خشونت و خسارات جانی و مالی را در پی داشته باشد، چرا که این ملت ستمدیده طی بیش از چهار دهه استبداد، هزینههای سنگینی پرداخته است.» این جملات بخشی از نامه حمید قره حسنلو خطاب به رضا پهلوی است.
قره حسنلو از افرادی بود که در پرونده شهادت شهید عجمیان حکم اعدام گرفت و سپس با تعدیل حکم به حبس در تبعید محکوم شد. پس از دستگیری و صدور حکم برای حمید قره حسنلو برخی پزشکان و چهره های سیاسی با نامه نگاری هایی دستگیری وی را سوء تفاهم خواندند!
در یکی از آخرین نامه نگاریها که خطاب به رئیس جمهور نوشته شد آمده است: « آقای دکتر حمید قره حسنلو از پزشکان متدین، متعهد، همکار و همکلاسی ما امضا کنندگان این نامه ... بر اثر یک سوءتفاهم در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ همراه همسرشان بازداشت و در جو ملتهب و تند آن زمان ، ابتدا ایشان به اعدام و همسرشان به ۲۵ سال حبس محکوم شدند...»
اکنون که حمید قره حسنلو مشمول تعدیل حکم شده و در حال سپری کردن حکم حبس خود است با انتشار نامهای به رضا پهلوی دستور العمل پیشنهادی برای ادامه اغتشاشات صادر می کند! این چندمین نامه ای است که وی از زندان با ادبیات تشویق به اغتشاش و براندازی منتشر می کند.
برخی تحلیلگران حقوقی معتقدند که تسهیل در اجرای احکام یا عدم نظارت کافی بر محکومان در دوران تحمل مجازات، میتواند به کاهش اثر بازدارندگی احکام قضایی بینجامد. این موضوع به ویژه در پروندههای امنیتی و مرتبط با اغتشاشات از حساسیت بیشتری برخوردار است، چرا که ممکن است پیامدهای امنیتی و اجتماعی در پی داشته باشد. که ضرورت توجه بیشتر به نظارت بر اجرای دقیق احکام را پررنگ میسازد.
******
«ترامپ خوب، نتانیاهوی بد»؛ بازی پلیس خوب و بد در مذاکرات هستهای
خبرگزاری مهر نوشت:
طی ماههای گذشته رسانههای غربی و منابع نزدیک به رژیم صهیونیستی ادعاهایی را درباره «طرح حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران» منتشر کردهاند. در این روایت، بنیامین نتانیاهو به عنوان بازیگر «شرور» تصویر شده که قصد حمله به ایران را داشته است اما دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا به عنوان «ناجی» وارد و مانع این اقدام شده است!
این روایت، حتی در نگاه اول، تناقضهای آشکاری دارد؛ واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران امروز به لطف پیشرفتهای چشمگیر در حوزه دفاعی از موشکهای بالستیک تا پهپادهای پیشرفته به نقطهای رسیده که هرگونه حمله به خاک آن به معنای آغاز یک جنگ تمامعیار با پیامدهای غیرقابل پیشبینی برای مهاجمان است. وعده صادق ۲ تنها نمونه کوچکی از این ظرفیت بازدارندگی است. دونالد ترامپ با خروج یکجانبه از برجام در سال ۲۰۱۸، اعمال سیاست «فشار حداکثری» و ترور سردار سلیمانی عامل اصلی نابودی برجام و تشدید تنشها بود. چگونه همان فرد، ناگهان به چهرهای خیرخواه تبدیل شده است؟
این تناقضها نشان میدهد که هدف اصلی نه جلوگیری از جنگ، بلکه ایجاد ترس کاذب در ایران برای پذیرش خواستهها غیرشرافتمندانه و ظالمانه آمریکاست. این نمایش رسانهای، دو هدف کلیدی را دنبال میکند، اول اینکه با معرفی ترامپ به عنوان «مانع جنگ» تلاش میشود تا سیاستهای خصمانه او علیه ایران از تحریمهای فلجکننده تا ترور شهید سلیمانی در اذهان عمومی کمرنگ شود و دوم اینکه واشنگتن میخواهد با القای این تصور که «جنگ تنها آلترناتیو توافق است» ایران را مجبور به پذیرش شرایطی مانند توقف برنامه موشکی یا محدودیتهای بلندمدت هستهای کند بیآنکه متقابلاً تضمینی برای لغو واقعی تحریمها ارائه دهد.
در این میان، نقش رژیم صهیونیستی به عنوان «پلیس بد» نیز حائز اهمیت است. تلآویو با ادعای حمله نظامی نه تنها میکوشد جایگاه خود را به عنوان بازیگری ضدایرانی و توانمند در منطقه تثبیت کند، بلکه میخواهد مذاکرات را به سمتی ببرد که بیشترین امتیازگیری صورت گیرد تا ایران به کشوری ضعیف تبدیل شود. تیم مذاکره کننده ایران باید با درک دقیق این بازی سیاسی از چند اصل کلیدی پیروی کند، تجربه برجام نشان داد که عجله برای رسیدن به توافق بدون اخذ تضمینهای کافی منجر به از دست دادن فرصتها و افزایش هزینهها میشود. هر توافقی باید مبتنی بر لغو واقعی و قابل راستیآزمایی تحریمها باشد.
ایران نباید اجازه دهد که توان دفاعی خود که سدی در برابر تهدیدات خارجی است به موضوع مذاکره تبدیل شود. موشکها و پهپادهای ایران بخشی از هویت دفاعی این کشورند و ارتباطی به برنامه هستهای صلحآمیز ندارند.
******
چرا از پیمان NPT خارج نمیشویم؟
حسین شریعتمدای در روزنامه کیهان نوشت:
اظهارات استیو ویتکاف بعد از پایان دور اول مذاکرات غیر مستقیم در عمان، نشان داد که پیشنهاد قبلی او در دور اول، ارزشی بیشتر از یک ترفند پلشت سیاسی نداشته است و آمریکا برخلاف نقابی که بر چهره کشیده بود، کماکان روی پله باجخواهی! ایستاده است. از این روی، اگر آمریکا در پی عبور از خطوط قرمز اعلام شده ما باشد، کمترین تردیدی نباید داشت که چاره کار خروج از پیمان «منع گسترش سلاحهای هستهای ـ NPT» است. به اعتراف جرج فریدمن و به گواهی دهها شاهد و سند غیر قابل انکار، چالش هستهای فقط یک بهانه برای مقابله با اقتدار و پیشرفتهای علمی ایران اسلامی است.
حالا به ماده ۱۰ معاهده NPT نگاه کنید؛ «ماده ۱۰: هر دولتی باید حق داشته باشد در اجرای حاکمیت ملی خود در صورتی که احساس کند موارد فوقالعادهای در رابطه با موضوعات این پیمان، منافع حیاتی کشورش را به مخاطره انداخته است، از پیمان خارج شود. در این صورت باید سه ماه پیش از خروج، به تمام همپیمانان و شورای امنیت سازمان ملل متحد اطلاع دهد. در چنین اطلاعیهای باید موارد فوقالعادهای که از نظر آن کشور منافع حیاتیاش را به مخاطره انداخته نیز ذکر شود».
آیا در چالش هستهای که بیش از دو دهه ادامه داشته است، «منافع حیاتی کشورمان به مخاطره نیفتاده است»؟! اگر پاسخ مثبت است که هست، چرا با استناد به ماده ۱۰ معاهده «منع گسترش سلاحهای هستهای ـ NPT» از این پیمان خارج نمیشویم؟! خروجمان قانونی و برگرفته از متن معاهده یاد شده است.
فقط نگاه کنید و ببینید پیشنهاد کیهان درباره ضرورت خروج از پیمان NPT در حالی که از سوی کیهان به عنوان یک روزنامه، مطرح شده بود و مسئولان وقت به شدت با آن مخالفت میورزیدند، چه ولولهای در مقامات غربی به راه انداخت؟! فکر میکنید چرا؟!... تنها به این علت که خروج ما از NPT، از یکسو، نجاتگریبان برنامه هستهای کشورمان از چالش تحمیلی و از سوی دیگر پاشنه آشیل آمریکا و متحدانش است.
******
نماینده بنسلمان چه پیامی به تهران آورده بود؟
روزنامه صبح نو نوشت:
سفر خالد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان سعودی به تهران را باید یکی از مهمترین تحولات منطقهای در روزهای اخیر دانست؛ سفری که در بحبوحه دور دوم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان انجام میشود و نشانههایی روشن از تحرکات جدید دیپلماتیک و امنیتی در خاورمیانه دارد. این سفر در سطحی بسیار بالا و با پیامهای چندلایه صورت گرفته که در ادامه به ابعاد آن پرداخته میشود. پیامی که از سوی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان از طریق برادرش به تهران مخابره شده را میتوان در دو سطح تحلیل کرد:
نخست، نشان دادن اراده ریاض برای عبور از دوران تنش با تهران و حرکت به سوی همکاریهای منطقهای و امنیتی. دوم، ارسال یک پیام غیرمستقیم به ایالات متحده و دیگر بازیگران بینالمللی مبنی بر اینکه عربستان دیگر در نقش مخالف مذاکرات هستهای ظاهر نمیشود، بلکه آماده کمک به ایجاد یک فضای مثبت برای توافق است. در دیدار وزیر دفاع عربستان با رهبر معظم انقلاب، به صراحت از گسترش روابط دوجانبه سخن گفته شد و رهبر انقلاب نیز بر آمادگی ایران برای عبور از دشمنیها و مقاومت در برابر بازیگران مخرب منطقهای همچون رژیم صهیونیستی تأکید کردند.
این سفر را میتوان بیشتر بهعنوان بخشی از سناریوی «آمادگی برای توافق» ارزیابی کرد. درحالیکه دور دوم گفتوگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان در پیش است، ریاض با این اقدام نشان داد که برخلاف گذشته دیگر در صف مخالفان توافق قرار ندارد. این حرکت نشانهای از درک جدید بازیگران منطقهای است که در آن، تنشزدایی میتواند مسیر را برای ثبات اقتصادی و امنیتی هموار کند.
یکی از مهمترین محورهای پنهان اما تعیینکننده در سفر وزیر دفاع عربستان به تهران، موضوع یمن است. عربستان سعودی طی نزدیک به یک دهه جنگ پرهزینه در یمن، به این نتیجه رسیده که راهحل نظامی برای بحران یمن وجود ندارد و تداوم درگیری نهتنها منافع راهبردیاش را تأمین نمیکند، بلکه در سطح منطقهای و بینالمللی نیز هزینههای سنگینی برایش به همراه دارد.
در این شرایط، ریاض از تهران انتظار دارد که نقشآفرینی خود در یمن را به سمت تسهیل یک روند صلحآمیز سوق دهد. سعودیها به خوبی میدانند که ایران با گروه انصارالله روابط نزدیکی دارد و میتواند آنها را برای ورود به سازوکاری سیاسی با تضمینهایی متقابل ترغیب کند.
******
زیر بار زیادهخواهیها نخواهیم رفت
کامران غضنفری، نمانده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی درباره احتمال مطالبه محدودیت توان نظامی ایران از سوی دولت ترامپ به سایت ایسکانیوز گفت: «آنها پیش از این مذاکرات درخواست کرده بودند که جمهوری اسلامی ایران باید توان هستهای و موشکی خود را کنار بگذارد و حمایت از محور مقاومت را هم قطع کند اما طبیعی است که ما هیچ یک از این شرایط را نمیپذیریم و اعلام کردهایم که زیر بار این زیادهخواهیها نخواهیم رفت و صرفا در چارچوب هستهای گفتگو میکنیم».
وی درباره علت پذیرش پیشنهاد مذاکرات غیرمستقیم از سوی جمهوری اسلامی ایران بیان کرد: «پذیرفتن مذاکرات غیرمستقیم شاید به این دلیل باشد که جمهوری اسلامی ایران پاسخ تهدیدات آنها را داده است و اگر بخواهند دست از پا خطا کنند پایگاههای آنها در منطقه در امان نخواهند ماند و دچار صدمات و لطمات بسیار شدیدی خواهند شد به گونهای که میتوانیم آنها را از کرده خودشان پشیمان میکنیم».
غضنفری درباره نحوه مواجهه دولت چهاردهم با مذاکرات گفت: «به نظر میرسد دولت بیش از حد به نتیجه مذاکرات خوشبین است زیرا آنها فکر میکنند اگر با آمریکا مذاکره کنیم شاید بخشی از مشکلات کشور حل شود اما واقعیات صحنه این را بیان نمیکند و سابقه مذاکرات دولتهای مختلف جمهوری اسلامی ایران با کشور آمریکا نیز خلاف این را نشان میدهد. در دولت آقای روحانی دو سال با آمریکا مذاکره کردیم و شاهد بودیم آقای ظریف شبانهروز با آقای جان کری و نمایندگان دولت آمریکا مذاکره کرد اما متاسفانه نه تنها تحریمها لغونشد بلکه تحریمهای جدیدی نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد و در حال حاضر مشکلاتی مانند اسنپ بک را هم داریم که جزو اشتباهات تیم مذاکره کننده آن زمان است. بنابراین وقتی آن همه مذاکره نتیجهای نداد، توقع نتیجه از چند جلسه مذاکره با دولتی که این گونه به ما چنگ و دندان نشان میدهد، خوشبینی است».
وی در پاسخ به پرسشی درباره احتمال شکلگیری مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا گفت: «قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد و اگر هم بیفتد مجلس عکسالعمل نشان خواهد داد و در برابر تیم مذاکره کننده موضعگیری خواهد کرد زیرا بر فرض مذاکرات مستقیم هم شود به توافق ختم نخواهد شد زیرا آمریکا به هیچ توافقی پایبند نیست».
******
اعضایِ شورای عالی فضای مجازی تغییر میکنند؟/ تکلیف رفع فیلترینگ چه میشود؟
سایت خبرآنلاین نوشت:
طبق قانون، ماهی یکبار جلسات شورایعالی فضای مجازی باید تشکیل شود، اما از زمان تشکیل دولت چهاردهم تا به لحظه نگارش این گزارش، تنها ۵ بار این جلسات برگزار شده است، جلسه ای که وقتی تشکیل می شود، همه گوش به زنگ می شوند تا خبری خوش درباره رفع فیلترینگ از آن بشوند اما از زمان برداشتن محدودیت های دو پلتفرم واتس آپ و گوگل پلی تا به الآن، دیگری خبری از رفع فیلترینگ شنیده نشده است.
انتظارات از دولت اما این نبوده است، در پی مخالفت های صریح مسعود پزشکیان با فیلترینگ شبکه های اجتماعی و شباهت دادن آن به قفس در ایام انتخابات ریاست جمهوری، برخی توقعات از رئیس دولت چهاردهم این بود که او پس از رسیدن به کرسی قوه مجریه با زدن یک دکمه بتواند به مسدودسازی ها پایان دهد. اما پیش بردن مسیر رفع فیلترینگ در جلسات شورایعالی فضای مجازی و مشخص نبودن سرنوشت گام دوم رفع محدودیت ها، نشان می دهد اختیارات پزشکیان در این شورا به حد کافی نیست یا نمی تواند در مقابل برخی اعضای تندرو شورایعالی فضای مجازی بایستد.
این روزها اما شنیده می شود دوره اعضای فعلی رو به اتمام است و تغییر در اعضای شورایعالی فضای مجازی نزدیک است و همین مسئله گمانهزنیهایی در در خصوص رفع فیلتر ایجاد کرده. داستان رفع فیلترینگ و برداشتن محدودیتهای شبکههای اجتماعی به سادگی و با صدور دستور توسط رئیسجمهور امکان پذیر نیست، خاصه آنکه مرجع برخی فیلتر کردن هم خارج از دولت و این شورا بوده است. به همین سبب پزشکیان برای حل و فصل این وعده مهم، پرونده فیلترینگ را به ساختمان خیابان بیهقی برد اما تا به الآن به جز رفع فیلترینگ دو پلتفرم غیر مهم، نتوانسته گرهی از گره های پیچیده این پرونده باز کند. هر چند بررسی ها نشان می دهد که شبکه های اجتماعی به دستورات شورایعالی امنیت ملی، قوه قضائیه و کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه فیلتر شده اند اما این شورا نقش پررنگی در تداوم فیلترینگ دارد.
در واقع، از آغاز اولین فیلترینگ پلتفرمهایی مانند فیسبوک و توئیتر(ایکس) در سال ۸۸ تا اینستاگرام و ترزد در سال های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۳، تا به الآن در دولت های محمود احمدی نژاد، حسن روحانی، ابراهیم رئیسی، اعضای شورایعالی فضای مجازی از تداوم فیلترینگ حمایت کردند. شاهد این ادعا نیز، اظهارات معاون اطلاعرسانی دفتر معاون اول رئیسجمهور است که در مصاحبه ای گفته بود: «بحث رفع فیلتر تنها در اختیار دولت نیست و شورای عالی فضای مجازی که در سالهای گذشته تشکیل شده، مسئول این موضوع است. شهید رئیسی در سال آخر عمرشان به دنبال آن بودند که حداقل رفع فیلتر از پلتفرمی مانند گوگل پلی انجام شود، اما این موضوع به دلیل اینکه شهید رئیسی نتوانست اجماع سازی در شورای عالی فضای مجازی انجام دهد رفع فیلتر در دولت ایشان به نتیجه نرسید یعنی به عبارتی زور شهید رئیسی به شورای عالی فضای مجازی نرسید.»
در دولت پزشکیان هم با وجود تلاشهای دولت برای رفع فیلترینگ، سهم آنان در میان ۲۸ نفر اعضای شورای عالی فضای مجازی، فقط ۸ رأی است؛ مسعود پزشکیان (رئیس جمهور)، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر علوم و تحقیقات و فناوری، وزیر آموزش و پرورش، وزیر اطلاعات، وزیر دفاع و معاون علمی و فناوری رئیس جمهور. همین تعداد رأی نشان می دهد که پزشکیان و دولتمردانش در برابر شورایی که مخالف برداشتن فیلترینگ بوده در اقلیت است.
******
تفسیر عطاالله مهاجرانی از مقاله ضدایرانی جان کری
سیدعطاءالله مهاجرانی، وزیر دولت اصلاحات درباره اظهارات اخیر ضد ایرانی جان کری، وزیر خارجه سابق آمریکا در روزنامه اعتماد نوشت:
در دوران جنگ تحمیلی دولت کویت از رژیم صدام حمایت میکرد، حمایت مالی و سرزمینی و تبلیغاتی و سیاسی. نتیجه حمایتشان هم اشغال کویت توسط ارتش عراق و آوارگی خاندان امیر کویت بود و جنگ دوم خلیجفارس. مرحوم آیتالله موسویاردبیلی در نماز جمعه تهران با طنزی نمکین خطاب به کویت گفت: «کویییت! تو هم؟!» در واقع میخواست با توجه به اندازه و موقعیت کویت بگوید که از تو چنین انتظاری نمیرفت. این تعبیر دیگر بعد از جمله معروف سزار خطاب به دوست نزدیکش مارکوس بروتوس که او هم با دشنه ضربتی به سزار زده بود؛ سزار گفته بود: « ?! Et tu Brute ، بروتوس تو هم!» این مطلب را شکسپیر در نمایشنامه ژولیوس سزار روایت کرده است. بعد از موضعگیری کویت و تعبیر آیتالله موسویاردبیلی در ایران در بین مقامات سیاسی و دولتی و در مجلس، وقتی کسی سخنی میگفت یا اقدامی میکرد که اصلا انتظار نمیرفت، گفته میشد: «کویت تو هم!»
حالا ماجرای مقاله جان کری است در آخر عمری درباره ایران و خطاب و رهنمودش به ترامپ که ببین ایران گیر افتاده است! ایشان بعد از وزارت خارجه در دولت دوم باراک اوباما، به امور محیط زیست میپرداخت و مشاور بایدن در همین قضیه بود. ترامپ که آمد، ایشان در مذاکرات برجام نماینده امریکا بود. به اصطلاح نقش پلیس خوب را بازی میکرد. بهرغم اینکه جان کری افتخارش شرکت در جنگ ویتنام و در حقیقت جنایت جنگی بود، اما به مرور با همان عصای زیر بغل و پای گچ گرفته و قدم زدن در ساحل و همدردی در فوت مرحوم مادر دکتر روحانی و رفتنش به محل اقامت هیات ایرانی برای تسلیت؛ در یک کلام چهرهای مثبت پیدا کرده بود، از خود چهرهای متعادل نشان داده بود. یکی از دوستان میگفت: من وقتی جان کری را میبینم یاد داییام میافتم! انگار چیزی نمانده بود خادم آستان قدس بشود! البته بعدا معلوم شد که از همان خوشبینی نسبی هیات ایرانی، امریکاییها سوءاستفاده کرده بودند. راه نقض برجام را نبسته بودیم یا برجام در این باره صراحت نداشت، امضای جان کری را کافی میدانستیم.
اکنون همان امضای جان کری پای مقالهای است که ایشان به همراه توماس کاپلان در روز یکشنبه ۲۴ فروردین در روزنامه وال استریت ژورنال منتشر کرد. به ترامپ گفتند: «ایران در گوشه رینگ گیر افتاده است. در مذاکره با ایران فراتر از مساله غنیسازی هستهای پیش بروید!» عنوان مقاله این است: «ترامپ بخت این را دارد که ضربه لازم را به ایران بزند!» چرا این بخت را دارد؟ چون به باور جان کری و کاپلان، ایران در گوشه رینگ گیر افتاده است. در مقاله به تحولات منطقه به ویژه سقوط دولت سوریه اشاره شده است و تضعیف حماس و حزبالله و باقی قضایا. دیدم جان برنارد لوی، صهیونیست مشهور فرانسوی از این مقاله با آب و تاب تمجید کرده بود. جان لوی چهره پنهان و گاه آشکار حمایت از براندازان است. تامینکننده مالی است. سازماندهنده ملاقات با ماکرون در ماجرای اعتراضها و آشوب پاییز سال ۱۴۰۱ بود. از توماس کاپلان هم به عنوان رفیق شفیق خود تجلیل کرده است. نوشته: «ایران باید شرایط ترامپ را بپذیرد والا کیش- مات خواهد شد.»
مقاله جان کری نشانه دیگری است که در سیاست امروز جهان هیچ جایی برای کمترین خوشبینی و روابط عاطفی در سیاست و بین سیاستمداران آن هم از نوع امریکایی و اروپاییاش و حتی دیگران وجود ندارد. ما همیشه باید در پشت لبخندها، زهرخند را ببینیم. در پس دستکشهای ابریشمین چنگالهای تیز را مشاهده کنیم. ترامپ که حسابش از اول روشن بوده و هست. خوشبختانه در هدایت مذاکرات از سوی ایران به این نکته با صراحت و تبیین روشن از سوی رهبری توجه شده و میشود. مقاله جان کری نشان داد که تفسیر رهبری، تفسیری روشنگرانه بوده و هست: به امریکاییها نمیتوان اعتماد کرد! بدیهی است معنایش عدم مذاکره نبوده و نیست، اما جایی برای خوشبینی وجود ندارد.