به گزارش اقتصادنیوز، تولید جهانی انرژی بادی و خورشیدی در سال ۲۰۲۴ به رکوردهای بیسابقهای رسید؛ سطحی که تا مدتها پیش غیرقابل تصور به نظر میرسید. در ۱۵ سال گذشته، سهم انرژی بادی و خورشیدی از تقریباً صفر به ۱۵ درصد از کل تولید برق جهان افزایش یافته و قیمت پنلهای خورشیدی تا ۹۰ درصد کاهش یافته است.
این تحولات نشاندهنده پیشرفتی چشمگیر در آنچه «گذار انرژی» نامیده میشود؛ تغییر از ترکیب انرژی فعلی که عمدتاً متکی بر سوختهای فسیلی است به سیستمی با انتشار کربن پایین که انرژیهای تجدیدپذیر در آن غالب هستند قلمداد میشود. این عبارات بخشی از یادداشت فارن افرز است که اقتصادنیوز آن را در پنج بخش ترجمه کرده که بخش نخست آن با تیتر «بازگشت ترامپ و احیای بازار نفت؛ چرا گذار در حوزه انرژی با دستاندازهای متفاوت روبرو است؟» و بخش دوم با عنوان «چشمانداز انرژی در گرو بازی قدرتها؛ چگونه حمله روسیه به اوکراین فرآیند کربنزدایی را مختل کرد؟» و بخش سوم با تیتر «انرژی؛ بهانهای تازه برای رویارویی شمال و جنوب جهانی/ آیا کربن زدایی زمینه را برای فصل تازه استعمار هموار میسازد؟» و بخش چهارم با عنوان «امپراتوری انرژی چین؛ تهدیدی برای سلطه غرب در انقلاب سبز/ آغاز دهه تعیینکننده برای برق بدون کربن» منتشر شدند و بخش پنجم و نهایی در ادامه آمده است.
در سالهای اخیر، تعدادی از ابتکارات عمده برای پیشبرد انتقال انرژی شکل گرفتهاند؛ از جمله قانون کاهش تورم در ایالات متحده و توافق سبز در اروپا تا توافقنامه کاپ 28 دوبی که خواستار "انتقال از سوختهای فسیلی به روشی عادلانه و منصفانه" شد.
با این حال، به طور فزایندهای واضح است که دولتها و بخش خصوصی باید انتقال انرژی را در حالی انجام دهند که دسترسی به انرژی، امنیت و مقرون به صرفه بودن آن را متعادل کنند. سرمایهگذاران، تصمیمگیرندگان و سیاستگذاران خارج از ایالات متحده، این کار را در محیطی انجام خواهند داد که اولویتهای کاخ سفید بهطور چشمگیری تغییر کرده است، از انرژیهای تجدیدپذیر به انرژیهای سنتی.
اولین گام این است که از ماهیت توازنها و چالشها آگاه باشیم و همانطور که اقتصاددان جان مینارد کینز هشدار داده است، نباید "خطوط را به خاطر کج بودن سرزنش کرد." در این مورد، خط مستقیمی نخواهد بود، بنابراین بهتر است آن را شناسایی کنیم تا اینکه سرزنش کنیم. یکی از این توازنها در عرصه تجارت جهانی در زمانی رخ میدهد که حمایتگرایی در حال افزایش است و دولتها تلاش میکنند تا زنجیرههای تأمین را با بازگشت به خانه یا نزدیکی به خانه خود "رهایی بخشند".
بازسازی تقاضای انرژی و جریانها در سالهای آینده انتخابهای دشواری بین هزینههای پایینتر از یک طرف و تنوع و حفاظت از صنایع داخلی از طرف دیگر ایجاد میکند. ساخت زنجیرههای تأمین مورد نیاز برای پشتیبانی از انتقال انرژی و امنیت انرژی، نیازمند هماهنگی بین دولتها و بخش خصوصی برای بهبود لجستیک و زیرساختها، فرآیندهای مجوزدهی، جریان فناوری، تأمین مالی و آموزش نیروی کار است. همانطور که این زنجیرههای تأمین در آینده بازسازی میشوند، مهم است که متنوع باشند نه از منظر جغرافیایی متمرکز.
به عنوان مثال، علاوه بر بازگشت تولید انرژی به داخل کشور، ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید با متحدان آسیایی هم همکاری کنند. یک مزیت بزرگ تنوع این است که قادر خواهند بود تا آرزوهای کشورهای جنوب جهانی را محقق کند، زیرا کشورهای در حال توسعه میتوانند از همان زنجیرههای تأمین بهطور داخلی استفاده کرده و خود را بهعنوان هابهای حیاتی در این ارتباطات جدید جهانی جای دهند.
توازن دیگر به استخراج و پردازش معدنی مربوط میشود که برای فناوریهای انرژی پاک ضروری است. فرآیندهای طولانیمدت صدور مجوز و تأسیس مقررات تهدیدی برای تأمین مواد معدنی مورد نیاز انتقال انرژی بهشمار میآیند. سرمایهگذاری در معادن جدید اغلب نتوانسته است معیارهای مختلف ESG (محیطی، اجتماعی و حکمرانی) را که توسط سرمایهگذاران خصوصی و بانکهای توسعهای چندجانبه استفاده میشود، برآورده کند و این امر باعث محدود شدن جریان سرمایه و ایجاد گرههای اضافی میشود.
معیارهای ثابت باید نگرانیهای محیطی را برطرف کرده و سرمایهگذاری در معادن جدید برای مواد معدنی مورد نیاز را تسریع کنند. هر مسیری برای کاهش انتشارات باید از جنوب جهانی عبور کند؛ زیرا اینجاست که رشد قابل توجهی در تقاضای انرژی خواهد بود. با این حال، کشورهای آن با چالشهای خاصی در جذب سرمایه مورد نیاز برای دوری از منابع ارزان انرژی زغالسنگ (یا چوب و زباله) روبهرو هستند، که عمدتاً به این دلیل است که پروژههای انرژی تجدیدپذیر معمولاً نیاز به هزینههای سرمایهگذاری اولیه بالا، افقهای سرمایهگذاری بلندمدت و عدم قطعیتهای سیاستی و مقرراتی دارند، در حالی که پروژههای گاز طبیعی به دلایل ESG رد میشوند. ترکیبی از تأمین مالی کمکهای چندجانبه و سرمایهگذاری خصوصی بیشتر برای افزایش جریان پول به جنوب جهانی ضروری است.
از زمان تغییر سوخت چوب به زغالسنگ توسط ابراهام داربی بیش از سه قرن پیش، نوآوریهای فناوری همواره جزء اصلی هر تحول در تولید انرژی بودهاند. سرمایهگذاریها در تحقیقات، توسعه و استقرار فناوریهای انرژی پاک باعث کاهش قابل توجه هزینهها برای انرژیهای خورشیدی و بادی شده است.
با این حال، فناوریهای جدید با انتشار کم یا صفر برای استفادههای دیگر غیر از برق مورد نیاز است. در ایالات متحده، قانون زیرساختهای دوحزبی، قانون CHIPS و علم و قانون کاهش تورم بهطور مشترک برای تسریع رشد انرژیهای تجدیدپذیر، استقرار وسایل نقلیه برقی و نوآوریهای انرژی طراحی شدهاند، از جمله تجاریسازی فناوریهایی مانند ذخیرهسازی کربن، هیدروژن و ذخیرهسازی مقیاس بزرگ برق. اما هنوز زود است که مشخص شود این برنامهها تحت اداره ترامپ تا چه اندازه کاهش و دوباره شکل میگیرند.
آنچه امروز چشمگیر است، حمایت مجدد از نقش انرژی هستهای است، هم برای فناوریهای موجود و هم برای فناوریهای پیشرفته، بهعنوان ضرورتی برای استراتژیها و قابلیت اطمینان انتقال انرژی. این امر در رشد سرمایهگذاریهای عمومی و خصوصی در فناوریهای شکافت و همجوشی هستهای منعکس شده است. اما همچنین به سرمایهگذاری در فناوریهای جدید نیاز است که امروز شاید تنها در ذهن برخی محققان باشد.
انتقال انرژی امروز بهطور بنیادی از هر انتقال انرژی قبلی متمایز است: هدف این است که این انتقال تحولآفرین باشد نه اضافی. اما تاکنون این فرآیند "پرهزینه بوده است، نه جایگزینی. مقیاس و تنوع چالشهای مرتبط با این انتقال به این معنی است که این فرآیند نه بهطور خطی بلکه بهصورت چندبعدی پیش خواهد رفت، با سرعتهای مختلف و ترکیب متفاوتی از فناوریها و اولویتهای متفاوت در مناطق مختلف.
این امر پیچیدگیهای سیستم انرژی در پایه اقتصاد جهانی امروز را نشان میدهد. همچنین این مسئله روشن میکند که این فرآیند در یک دوره طولانیمدت پیش خواهد رفت و سرمایهگذاری مداوم در انرژیهای سنتی بخش ضروری از انتقال انرژی خواهد بود. انتقال خطی ممکن نیست؛ در عوض، انتقال انرژی شامل توازنهای قابل توجهی خواهد بود. اهمیت پردازش رشد اقتصادی، امنیت انرژی و دسترسی به انرژی نیاز به دنبال کردن مسیری عملیتر را تأکید میکند.