بسیاری بر این باورند که فراگیری هوش مصنوعی مولد با نابودی هزاران شغل، تقاضا برای نیروی انسانی و مهاجرپذیری کشورها را تحتتأثیر قرار خواهد داد. «مسعود زمانی»، پژوهشگر فناوری نظری کاملاً متفاوت دارد. او معتقد است بحران پیری جمعیت در کشورهای توسعهیافته و نیاز فزاینده به متخصصان، بهویژه در حوزه دیتا ساینس، نهفقط مهاجرت را کاهش نمیدهد، بلکه رقابت بینالمللی بیسابقهای برای جذب نخبگان شکل خواهد داد.
ظهور هوش مصنوعی به دهههای قبل بازمیگردد اما رونمایی از چتباتها و ابزارهای تولید تصویر و ویدیو نقش بسزایی در نفوذ این تکنولوژی به زندگی روزمره ما داشتند. همین امر نیز انسانها را بابت فراگیری Generative AI نگران کرده است. برخی هوش مصنوعی را تهدیدی بزرگ برای بازار کار میدانند و برخی معتقدند این تکنولوژی ابزاری است که به افزایش بهرهوری کمک میکند.
نگرانی درباره آینده بازار کار به بحث مهاجرت هم گسترش یافته است. یکی از دلایل اصلی مهاجرپذیری کشورهای توسعهیافته جذب سرمایههای انسانی است؛ ازاینرو عدهای باور دارند با جایگزین شدن هوش مصنوعی بهجای انسانها مهاجرپذیری نیز کاهشی جدی خواهد یافت.
در برخی کشورها نیز بعضی اتفاقات سیاسی سیاستهای ضدمهاجرتی را شدت بخشیده و مردم این کشورها نیز از آن استقبال کردهاند؛ برای مثال در آمریکا، کانادا و آلمان سیاستمدارانی با چنین تفکری بیشتر موردتوجه قرار گرفتهاند.
دی سال گذشته، در همایش «مهاجرت نخبگان علمی در ایران امروز، چالشها و راهکارها» اعلام شد فقط 16 درصد ایرانیها به مهاجرت فکر نمیکنند؛ از همین رو بررسی ترندهای مهاجرت اهمیت بسیاری برای جوانان دارد تا بتوانند تصمیم بهتری برای آیندهشان بگیرند.
برای رسیدن به پاسخ این سؤال که در آینده نزدیک و تحتتأثیر فراگیر شدن هوش مصنوعی روند مهاجرپذیری کشورها تغییر خواهد کرد یا نه، با «مسعود زمانی»، پژوهشگر فناوری، گفتگو کردیم.
او پیش از پاسخ به این سؤال، تأکید کرد نمیتوان حکمی کلی دراینباره صادر کرد؛ زیرا چندین فاکتور در بحث مهاجرت مؤثرند اما الگوهای مشخصی نیز وجود دارد که میتوان آینده را پیشبینی کرد.
به گفته زمانی، کشورهایی با نرخ رشد جمعیت پایین و سالمند، مثل ایتالیا، ژاپن و کره جنوبی، در آیندهای نزدیک ناچار به جذب نیروی متخصص از کشورهای دیگر خواهند بود.
از سخنان او میتوان اینطور برداشت کرد که در آینده جنگی برای جذب استعدادها شکل خواهد گرفت و حتی هوش مصنوعی نیز به غربال بهتر متقاضیان مهاجرت کمک خواهد کرد.
مجتبی آستانه - دیجیاتو: برخی بر این باورند که پیشرفت هوش مصنوعی مولد تقاضا برای نیروی کار و البته مهاجرپذیری را کاهش خواهد داد. شما با این موضوع موافقید؟
مسعود زمانی - پژوهشگر فناوری: بهنظرم اول باید تکلیف چند موضوع را مشخص کنیم. نخست اینکه هوش مصنوعی منجر به از دست رفتن برخی شغلها میشود؟ جواب آن ساده است: بله. هر اتومیشنی موجب شده برخی شغلها از بین برود و برخی به وجود بیاید. معمولاً هم تعداد شغلهایی که [به واسطه اتوماسیون] ایجاد شده بیشتر از شغلهایی بوده که نابود شدند.
فکر میکنم آن شغلهایی که هوش مصنوعی نابود میکند بیشتر از شغلهایی خواهد بود که خلق خواهند شد. این شغلهای جدید نیز شاید خیلی در ارزشآفرینی اقتصادی نقش مهم و کلیدی نداشته باشند؛ یعنی تمرکز بیشتر آن در حوزههای سرگرمی باشد و مثلاً در کشاورزی یا صنعت خودرو شغل جدیدی ایجاد نمیکند.
نکته دیگر اینکه معمولاً همه فکر میکنند هوش مصنوعی کارگرها را بیکار میکند، مثلاً کارگر مکدونالد که کمترین حقوق را در آمریکا میگیرد، با یک ربات جایگزین میشود. چنین تصوری درست نیست. اتفاقاً مرکز هزینه جذابترین گزینه برای اتومیشن است؛ یعنی آنهایی که بیشترین حقوق را میگیرند، مثل مدیران میانی، گزینه جذابتری برای حذف هستند.
موضوع دیگری که باید به آن توجه کرد، تعریف دقیق و مشخص «متخصص» است. دادهای درباره ترکیب متخصص و غیرمتخصص در جمعیتهای مهاجر به هر کشور نداریم. این موضوع میتواند بسته به سیاستهای مهاجرتی (IMMIGRATION POLICIES) هر کشوری متفاوت باشد؛ برای مثال کشورهایی که مرز زمینی با کشورهای جنگزده یا بحرانزده دارند، احتمالاً میزبان مهاجرهای غیرمتخصص بیشتری هستند. از آن سو، کشوری مثل انگلیس که جزیره است، کنترل بهتری روی فرایند مهاجرت انبوه دارد. بیشترین مهاجرتهای غیرقانونی به آمریکا هم از مرزهای زمینی مکزیک و کانادا انجام میشود؛ بنابراین هر کشوری در بحث مهاجرت متناسب با زیستبوم، محیط ژئوپولتیک و تحولات کشورهای اطراف شرایط متفاوتی دارد.
نمیتوان حکم کلی برای تغییر مهاجرپذیری همه کشورها صادر کرد. باید مشخص کرد درباره آمریکای شمالی صحبت میکنیم یا اروپا؟ حتی سیاستهای مهاجرتی در کشورهای اروپایی نیز متفاوت است. اگر آمریکا، کانادا و چند کشور اروپایی شاخص را در نظر بگیریم، موافقم که هوش مصنوعی و رباتیک در چند سال آینده، نیاز به کارگر غیرماهر را کمتر خواهد کرد اما معتقدم نیاز به نیروی متخصص را بیشتر میکند؛ زیرا عوامل دیگری نیز مطرحاند و نباید فقط به اتومیشن نگاه کنیم. یکی از مهمترین این عوامل بحث هرم سنی دنیاست. هرم سنی اکثر کشورهای توسعهیافته درحال معکوس شدن است؛ یعنی تعدادی آدم فوت میکنند یا از بازار کار خارج میشوند ولی از طرف دیگر همین تعداد متولد یا وارد بازار کار نمیشوند؛ به بیان دیگر نرخ رشد جمعیت زیر 2.1 است و این خیلی خطرناک است. کشورهایی مثل ایتالیا، کره جنوبی و ژاپن به نقطه بحرانی رسیدهاند؛ مثلاً 30 سال دیگر جمعیت کره جنوبی یکچهارم میشود. جلوگیری از آن هم ساده نیست و نیاز به فرایندی صدساله دارد؛ بنابراین کشورها نیاز به نیروی متخصص خواهند داشت و فکر میکنم روند مهاجرت در دنیا ادامه دارد.
برداشت نیمهاشتباه دیگری از بحث اتومیشن این است که تولید (بهویژه manufacturing) هم اتومیت شده و دیگر نیاز به کارگر نخواهد بود. زمانی که اتومیشن میآید، سطح تولید افزایش پیدا میکند ولی اینطور نیست که در یک کارخانه 20 ربات بگذارند، بلکه میتوان به واسطه همین اتومیشن 20 کارخانه جدید راه انداخت که ظرفیت را هم افزایش میدهد؛ ازاینرو فکر نمیکنم چالش جدی نیز در این بخش به وجود بیاید.
درباره ملی گرایی و سیاستهای ضد مهاجرتی که به آن اشاره کردید، هم باید گفت آنها مخالف جذب نیروی متخصص نیستند، بلکه دوست ندارند نیروی غیرمتخصص غیرمولد وارد کشورشان شود.
پارامتر مهم دیگر هزینهکردن افراد مهاجر در کشور مقصد است. زمانی که جمعیت کشوری روبهکاهش است، از سویی مفهومی GDP آنها نیز کم شده و گردش پول کاهش مییابد؛ مثل سابق کسی نیست کفش بخرد، رستوران برود و صنایع از این بابت آسیب میبینند.
احتمالاً هوش مصنوعی به غربالگری بهتر متقاضیان و نظارت قویتر منجر خواهد شد تا افرادی که تحصیلات کافی ندارند، سن بالایی دارند و فرزندی ندارند، پذیرفته نشوند؛ زیرا از نظر آنها این افراد سربار اجتماع خواهند بود.
آدمی که تحصیل کرده و در مسیر درستی تخصص پیدا کرده باشد، کشورهای زیادی متقاضی جذب او خواهند بود. چنین فردی میتواند هم خلق ارزش کند هم گردش مالی به وجود بیاورد.
دیجیاتو: احتمالاً باید منتظر جنگ جذب استعدادها در آینده باشیم؟ هوش مصنوعی هم بهعنوان ابزار، به غربال بهتر متقاضیان کمک خواهد کرد.
مسعود زمانی: سال 2020 کنگره آمریکا گزارشی درباره هوش مصنوعی و تقابل آمریکا و چین تهیه کرد. یکی از نکات جالب گزارش این بود که آمریکا برای اینکه بتواند از چین جلو بیفتد و سردمدار باقی بماند، نیاز به یکمیلیون دیتا ساینتیست (دانشمند داده) دارد. خب آمریکا این تعداد نیرو ندارد و از طریق پژوهش و دانشگاه هم نمیتواند چنین ظرفیتی را تأمین کند؛ بنابراین بهترین راهکار جذب این نیرو از کشورهای دیگر است.
سال 1398 که ایران بودم، بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم ایران برای اینکه به جایگاه خوبی برسد، به 40 تا 50 هزار دیتا ساینتیست در چند سال پیش رو نیاز داشت. پرورش این تعداد نیرو کار سختی است، کار آسانتر این بود که آنها را از کشورهای دیگر جذب کنیم. بنابراین تقاضا برای جذب این افراد افزایش مییابد و کشورها سعی میکنند با کمک هوش مصنوعی، فرایند جذب آنها را سریعتر و بیدردسرتر کنند.
به این نکته هم باید اشاره کرد که نباید به واژه خیانت کنیم. مثلاً به «لیونل مسی» [ستاره فوتبال آرژانتین] میگوییم فوتبالیست و به کسی که در لیگ دست چهارم بازی میکند هم میگوییم فوتبالیست؛ بنابراین میانهای را باید در نظر بگیریم و مثلاً کسی که صرفا با پایتون و چند کتابخانه آن کار کرده دانشمند داده نیست. چنین فردی باید مهارت خوبی در ریاضی، جبر خطی و آمار همچنین سابقه کاری 4-5 ساله داشته باشد؛ بنابراین اینکه میشنویم هوش مصنوعی برنامهنویسها را حذف میکند، آنهایی هستند که در این حوزه خیلی عمیق کار نکردهاند.
به نظر شما چه مهارتهایی در عصر هوش مصنوعی اهمیت بیشتری پیدا میکند؟
پاسخ به این پرسش خیلی سخت است؛ کلیگویی هم موجب خطا میشود اما من دراینباره که همیشه مهارت نرم نیازی جدی خواهد بود و در آینده نیاز به آن بیشتر هم میشود، شکی ندارم.
در بحث مهارت های نرم، آنچه مانع جدی برای جامعه مهاجر به حساب میآید، زبان است. حل مسئله و تفکر نقادانه ازجمله شاخههای مهارتهای نرم هستند که در آنها بحث مهارتهای کلامی اهمیت دارد.
به کسی که قصد دارد آینده خود را در کشورهای دیگر تجربه کند، پیشنهاد میکنم فارغ از اینکه چه تخصصی خوب است، روی مهارتهای گفتاری بیشتر کار کند. چرا؟ باتوجهبا ترندی که به وجود آمده، همه جوابها در دسترس هستند و الان مهم این است در زمان درست بتوانیم سؤال درست را بکنیم. در واقع هر چقدر بهتر، شفافتر و دقیقتر بتوانیم موضوعی را بهصورت کلامی مطرح کنیم، شانس پیداکردن جواب و موفقیت هم بیشتر میشود؛ بنابراین من روی مهارتهای کلامی خیلی تأکید دارم. آدمها تا میتوانند باید نقدکردن درست و گفتگوکردن درست را تمرین کنند. البته امکان دارد تا چند سال آینده تکنولوژی بیاید که آدمها از طریق فکر با هم ارتباط برقرار کنند اما تا آن زمان، این مهارت بسیار مهم است.
همچنین فکر میکنم بخش جدیدی در علوم کامپیوتر به وجود میآید که مبتنیبر دانشهایی است که قرار است روی هوش مصنوعی کار کنند.
نکته مهم دیگر گپ بزرگی است که بین ارتباط صنایع با هوش مصنوعی وجود دارد. آنچه انقلاب صنعتی چهارم شناخته میشود، نیاز به آدمهای چندمهارتی دارد. آدمهایی که مثلاً صنعت معدن را میشناسند و آشنایی خوبی با هوش مصنوعی دارند. این افراد میتوانند ابزارهایی بسازند. خلق این ابزار بهصورت انتزاعی نیست و برای حل مشکل نیاز به همان مهارت کلامی و گفتگو داریم.
اینکه بگویی دیگر در رشته معدن یا متالوژی تحصیل نکنیم یا رشتهای مثل عمران با فراگیری هوش مصنوعی حذف میشود، درست نیست. این رشتهها حذف نمیشوند، بلکه بسته به شرایط تغییر خواهند کرد.
در صحبتهایتان به نیاز 50 هزار دیتاساینتیست در ایران تا سالهای گذشته اشاره کردید که طبیعتاً این نیاز رفع نشده و فقط شاهد برخی حرکات نمایشی مثل راهاندازی سازمان ملی هوش مصنوعی بودیم. باتوجهبه فاصلهای که میان ایران و کشورهای توسعهیافته در زمینه هوش مصنوعی به وجود آمده، آیا مهاجرت از ایران گستردهتر خواهد شد؟
برخلاف بسیاری از کشورها که افراد بهراحتی میتوانند مهاجرت کنند، ایرانیها با موانع زبانی و سیاسی روبهرو هستند که مهاجرت را پیچیده میکند. اگر این موضوع را کنار بگذاریم، بله حرف شما درست است.
اگر ابعاد بازار در ایران گستردهتر و عمیقتر بود، مثلاً کشوری با GDP یکتریلیون دلاری بودیم، میتوانستیم بگوییم که نه حرف شما درست نیست اما با این شرایط ایران بهنظرم گزارهای که مطرح کردید، درست است.
پیشنهادی که کشورهای دیگر به متخصصان میدهند، خیلی جذابتر است. همچنین در ایران تقاضای بالغی وجود ندارد که بتوان به نیروی متخصص پیشنهادی داد که سالها در ایران بماند. از لحاظ درآمدی، امنیت فکری و… نیز چشمانداز مثبتی وجود ندارد.
حتی در دانشگاههای کشورهای حاشیه خلیج فارس مثل امارات، امکانات سختافزاری و ظرفیتهای پردازشی قابلتوجهی در اختیار دانشجوها قرار میگیرد که در ایران چنین ظرفیتی نداریم. خب این موضوع دست و پای آدمهای محقق و علاقهمند را میبندد و کار بزرگی هم انجام نمیشود. همیشه معتقد بودم راه خوبی برای بهبود شرایط ایران تعریف پروژههای بزرگ است که سرریز آن پروژهها میتواند به صنعت و دانشگاه بریزد و بخش خصوصی هم بالغ شود.
الان دیگر اختصاص دادن یک ساختمان به سازمان هوش مصنوعی فایدهای ندارد و خیلی مخالف آن بودم. وقتی کاری را دیر انجام میدهید، فایده ندارد. این کار باید 10 سال پیش انجام میشد تا به این حوزه جهت بدهد.