شعر پناهگاه روح بشر است

خبرگزاری مهر دوشنبه 01 اردیبهشت 1404 - 09:06
شهرکرد-کبری موسوی قهفرخی یکی از شاعران چهارمحال و بختیاری معتقد است: شعر پناهگاه روح بشر است که توانسته در بدترین دوران تاریخی، جریان زنده و پویای خود را حفظ کند.

به گزارش خبرنگار مهر، ماه اردیبهشت در تقویم ایرانیان با ادبیات و شعر پیوند دارد و مروری بر روزهای این ماه بهاری گویای آن است که دست کم ۱۵ مناسبت ادبی در این ماه جای گرفته است.

از روزهای بزرگداشت بزرگان شعر و ادب فارسی همچون سعدی، شیخ بهایی، فردوسی و عمر خیام گرفته تا سالروز تولد قیصر امین‌پور، سیمین دانشور، احمدرضا احمدی و درگذشت مهرداد اوستا، اقبال لاهوری، سهراب سپهری و ملک‌الشعرای بهار از جمله رویدادهای ادبی این ماه است.

همین موضوع بهانه گفتگو و آشنایی بیشتر با «کبری موسوی قهفرخی» یکی از شاعران توانا و شاخص استان چهارمحال و بختیاری و شهرستان فرخشهر شد، این بانوی هنرمند بالغ بر دو دهه در عرصه شعر و ادبیات فارسی فعالیت‌های درخشانی داشته و در کنار شعر به نویسندگی برای رادیو، تدریس در دانشگاه شهرکرد و پژوهش و تألیف نیز مشغول است. این گفتگو را با هم می‌خوانیم.

* لطفاً خودتان را بیشتر معرفی کنید.

کبری موسوی قهفرخی هستم متولد شهریور سال ۱۳۵۹ در فرخشهر و تحصیلاتم را در دو رشته متفاوت پی گرفتم و ادامه دادم. در سال ۱۳۷۷ با کسب رتبه ۴۳ در کنکور سراسری، در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شدم.

پس از دریافت مدرک کارشناسی در این رشته، وقفه‌ای چندساله داشتم و در سال ۱۳۹۶ با رتبه ۳۲ در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی مشغول به تحصیل در سطح کارشناسی ارشد شدم که دو سال بعد نیز در دوره دکتری همین رشته در دانشگاه شهرکرد پذیرفته شدم و سال ۱۴۰۲ از رساله دکتری خودم دفاع کردم. پایان‌نامه ارشد و رساله دکتری‌ام به موضوع شعر زنان اختصاص داشت.

شغل اصلی‌ام تهیه‌کنندگی رادیو در صداوسیمای مرکز چهارمحال‌وبختیاری است و ۲۰ سال سابقه کار دارم. از سال ۱۴۰۱ نیز مدرس فارسی عمومی در دانشگاه شهرکرد هستم.

* چرا و چگونه وارد وادی شعر و ادبیات شدید؟

درباره شعر و زمینه‌های بروز آن به یاد دارم که دوران کودکی با زمزمه‌های موزون مادرم بر دار قالی و بیت‌خوانی مادربزرگم طی شد اما تا جایی که اطلاع دارم کسی در فامیل ما شاعر نبوده است.

از دوران دبستان، ذهنم موزون و قافیه‌اندیش بود و با شنیدن برخی کلمات، به دنبال واژه و تعبیر هم‌قافیه برای آن می‌گشتم. سال‌ها بعد در دفتر فارسی کلاس چهارم دبستانم به بیتی برخوردم که خودم گفته بودم و تاریخ هم زده بودم. در دوره راهنمایی بیشتر بر شعر گفتن متمرکز شدم و آشنایی با انجمن شعر و ادب آصف فرخشهر، نقطه عطفی در فعالیت ادبی‌ام شد.

شعر گفتن برای من هیچ‌گاه تفریحی نبوده بلکه در این حوزه دغدغه‌مند بوده‌ام. معمولاً از قبل تصمیم نمی‌گیرم برای موضوع خاصی شعر بگویم، شعر می‌جوشد و من هم با اصلاحاتی منتشرش می‌کنم. آنچه تاکنون نوشته‌ام بیشتر در حوزه عاشقانه و اجتماعی قابل دسته‌بندی است.

* در مورد آثار ادبی که تا کنون منتشر کردید، کمی توضیح دهید.

حاصل فعالیت‌های ادبی بنده تا کنون، انتشار هشت کتاب با عناوین ترانه‌ماهی‌ها (۱۳۸۶)، غروب پابه‌ماه (اردیبهشت ۱۳۹۳)، می‌شکر (آذر ۱۳۹۳)، اقلیماه (۱۳۹۵)، شبدر چهارپر (۱۳۹۶)، عشق‌سالگی (۱۳۹۹)، آهوت (۱۳۹۹) و بوسه مکتوب (۱۴۰۱) بوده است.

کتابی نیز در دست چاپ دارم که منتظر کسب مجوز از ارشاد است و دو مجموعه هم دارم که هنوز به ناشر نسپرده‌ام.

* شما افتخارات متعددی در عرصه شعر و ادبیات برای استان چهارمحال و بختیاری به ارمغان آوردید، در این خصوص توضیح دهید.

بنده بیش از صد عنوان جایزه ملی و بین‌المللی در حوزه شعر به دست آورده‌ام؛ همچنین در سال‌های اخیر بیشتر در بخش داوری جشنواره‌های ملی شعر فعالیت داشته و به حوزه پژوهش‌های ادبی پرداخته‌ام که حاصل آن انتشار چند مقاله و جستارها و نوشتارهای مختلف بوده است.

* ارزیابی شما از فعالیت هنرمندان چهارمحال و بختیاری در عرصه شعر و ادبیات چیست؟

چهارمحال و بختیاری استانی بوده که شاعران موفق و صاحب‌زبانی از آن برخاسته‌اند و در سال‌های اخیر جلسات رونمایی از کتاب‌های شعر، ماه‌نشست‌ها و حضور چهره‌های جدید بیشتر شده اما درباره افزایش سطح کیفی شعر نمی‌توانم با قطعیت نظر بدهم.

مدت‌ها یا حتی سال‌های زیادی است از شاعرانی که زمانی در استان می‌درخشیدند، بیت درخشانی نشنیده‌ام. شاید در خلوتشان می‌نویسند و می‌خوانند که امیدوارم منتشرشان کنند و ما هم بهره‌مند شویم. در بسیاری جلسات، شاعران به خواندن چندین باره شعرهایی از سال‌ها پیش خود می‌پردازند که این یک عقب‌گرد است چرا که شاعری که درجا بزند، محکوم به حذف است؛ البته اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور هم بی‌تأثیر نیست.


* چقدر قائل به اهمیت و تقویت شعر و ادبیات بومی محلی هستید؟

ادبیات بومی میراث‌دار مشعلی رو به خاموشی است و آنچه در گنجینه زبان‌، گویش یا لهجه‌های محلی نهفته است، در قالب شعر محلی، امکان بقا می‌یابد.

متأسفانه بر اثر تأثیر رسانه‌ها و سیطره زبان رسمی بر گویشوران مناطق مختلف کشور، بسیاری از زیرشاخه‌های زبان در حال فراموشی و مرگ هستند. بسیاری از لغات محلی، تنها از زبان افراد موسپیدی شنیده می‌شود که آنان نیز هر روز از تعدادشان کاسته می‌شود.
معتقدم شعر و ادبیات بومی یکی از مهم‌ترین راه‌های حفظ این خزانه ارزشمند است که باید تقویت شود.

* تعریف و تلقی خودتان را از زبان شعر بگویید.

شعر پناهگاه روح است که توانسته در بدترین دوران تاریخی، جریان زنده و پویای خود را حفظ کند.

غزلیات بدیع سعدی که همزمان با حضور و هجمه مغول در ایران سروده شده، حکایت شمشیر و ابریشم است. شعر همچنان‌که متأثر از اوضاع سیاسی و اجتماعی است بر آن نیز تأثیر متقابل دارد. گاهی از زبان فرخی یزدی بیرون می‌آید و گاهی از زبان فروغ فرخ‌زاد، گاه از زبان سخته فردوسی و گاه از زبان شاد و طربناک منوچهری؛ گاه سیاه است و گاه سفید و بیشتر تلفیق این دو.

آنچه در ذهن دارم، رسیدن به زبانی منحصر است که درونیاتم را بدون لکنت بازتاب دهد و در چندماه اخیر جرقه این اتفاق در ذهنم زده شده، هرچند این موضوع وابسته به زمینه‌های بسیاری است.

با این حال حس می‌کنم مطالعات دانشگاهی و غیر دانشگاهی، خواندن، نقد شدن و نقد کردن، استمرار و پشتکار و در خود اندوختن، در نهایت جایی در کلماتی که از منبعی ناخودآگاه می‌جوشند، زبان را در می‌نوردد و ساحتی نوپدید را می‌آفریند. امیدوارم من نیز به این تجربه برسم.

* از دیدگاه شما رسانه‌ها و ابزارهای نوین ارتباطی چه فواید و چه تهدیدهایی را متوجه شعر و ادبیات کرده است؟

فضای مجازی نقاط قوت بسیاری دارد از جمله اینکه دسترسی آسان به استادان، کتاب‌ها، انجمن‌ها و شاعران دیگر، امکان نقد شدن و نقد کردن و آگاه شدن از رویدادهای ادبی، در مجموع نگرش افراد نوجو و علاقه‌مند به ادبیات را تقویت می‌کند.

اما افراط در وابستگی به فضای مجازی آسیب‌زننده نیز هست. تحسین و تقبیح شدن از طرف کسانی که صلاحیت ادبی ندارند، آینده شاعران جوان را تحت تأثیر قرار می‌دهد با این توضیح که ذائقه عوام با خواص در جاهای زیادی، متفاوت است.‌

شعری که با فراگیری و اقبال بسیاری در فضای مجازی روبرو می‌شود، از دید اهل فن الزاماً اثر قابل توجهی نیست؛ هرچند گاهی نیز در مواردی سلیقه متخصصان و غیر متخصصان هم‌پوشانی پیدا می‌کند.‌

توهم‌زا بودن فضای مجازی ناشی از تأثیر عوامل مختلفی غیر از قوت‌مند بودن خود شعر است؛ چه‌بسا شاعری که شعر قدرتمندی ندارد اما به‌علت خوش‌قیافگی، خوش‌صدابودن، قرار گرفتن در دایره توجه شاعران مطرح و … زمینه دیده شدن خود را فراهم می‌کند.

* فضای مجازی متأسفانه تأثیرات سو نیز بر قواعد نوشتار داشته است.

بله، تأثیر فضای مجازی بر نوشتار را می‌توان از چند جهت بررسی کرد. فضای مجازی معلول تغییر سبک زندگی و تحولات فناورانه‌ای است که سرعت زندگی را افزایش داده و باعث شده سرعت جای دقت را بگیرد.

نویسندگان (نه به‌معنای نویسنده؛ بلکه هر کسی که مطلبی هرچند کوتاه را می‌نویسد و در فضای مجازی بارگذاری می‌کند) بدون دقت به املای کلمات و معنی جملات، تنها سعی می‌کنند مطلبی را که در لحظه به ذهنشان رسیده مکتوب کنند. اشتباهات املایی متأسفانه تا جایی گسترش یافته که شکل اشتباه کلمه در ذهن بینندگان و کاربران فضای مجازی تثبیت شده و پذیرش و استفاده از شکل صحیح کلمه برایشان دشوار است.

واضح‌ترین نمونه، رعایت نکردن «هکسره» است که باعث شلخته‌نویسی آشکاری شده است؛ یا استفاده از «ع» به جای «ه» در کلماتی مانند آره / آرع، داره / دارع و ….

* نفوذ کلمات بیگانه در زبان فارسی نیز یک پیامد ناگوار فضای مجازی و مشکلی دیگر در این حیطه است.

بله، وقتی در فارسی کلمه زیبای «رویداد» وجود دارد چرا کاربران فضای مجازی از «ایونت» استفاده می‌کنند یا به جای «دستور تهیه»، می‌گویند «رسپی».

به نظرم این کار چند علت دارد که از جمله می‌توانم به عواملی چون ناآگاهی، مدگرایی واژگانی یا فخرفروشی از طریق کاربرد کلمات بیگانه اشاره کنم.

البته باید دقت کرد که زبان پالوده وجود ندارد و سره‌نویسی نیز از دید بنده پذیرفته نیست زیرا زبان، جزیره نیست که با هیچ زبان دیگری دادوستد نداشته باشد، با این حال باید به حدود دادوستد نیز توجه کرد. زبان فارسی همواره هم به دیگر زبان‌ها واژه به عاریت داده و هم واژه قرض گرفته است اما مهم میزان کاربرد این واژگان است که باید مورد دقت قرار گیرد.

* یک قطعه از سروده‌های شما حُسن ختام این گفتگو است.

غزلی از دفتر شعر «اقلیماه» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود:

بند بدن نبودم و از تن درآمدم
بیرون زدم از آینه، از «من» درآمدم

موسی نبودم اما در خلسه‌ای شگفت
تاریک محض رفتم و روشن درآمدم

نوری شدم که طاقت خاموشی‌اش نبود
چون شعله‌ای کشیده به شیون درآمدم

ای شبدر چهارپری که به یُمن تو
هربار زنده از دل بهمن درآمدم؛

من لب نداشتم که ببوسم تو را ولی
از شدت سکوت به گفتن درآمدم

دل را زدم به دریا… شاید بخوانی‌ام
از موج‌ها گذشتم و تا بندر آمدم

بی تن توان زیستنم بود و بی تو نه!
پس عاقبت به هیئت یک زن درآمدم

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.