برترینها: این شبها شبکه آیفیلم یک سریال خاطرهانگیز را برای مخاطبان تلویزیون تدارک دیده. سریال "همسران" که بیتردید یکی از نقطهعطفهای مهم در تاریخ سریالسازی تلویزیون است. سال ۱۳۷۳ شبکه دو، روزهای سهشنبه میزبان سریالی میشد که پای خانواده رجبی را به جهان سریالسازی باز میکند: «همسران». روایت دو همسایه دیوار به دیوار در یک آپارتمان چندطبقه که همه چیزشان درهم گره میخورد، از واقعیتهای زندگیشان تا فانتزیهای فردیشان. از جایی هم خانواده میشوند و این پیوند انسانی همسایگی، عمیقتر میشود. سریال بیژن بیرنگ و مسعود رسام در آن سالها به یک الگوی زیستی برای خانوادههای آن روز تبدیل میشود. در دومین دوره ریاستجمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی، گویی شکلی رسمی از طبقه متوسط از سوی حاکمیت ارائه میشد.
این سریال، با انتخاب لوکیشن محدود (تنها دو واحد آپارتمانی) آغازگر جریان جدیدی بود که بعدها با عنوان «سریالهای آپارتمانی» شناخته شد؛ جریانی که تا پیش از آن در تلویزیون ایران جایی نداشت. در واقع، "همسران" نخستین تجربه موفق سیتکام ایرانی محسوب میشود؛ سریالی که با نگاهی تازه به زندگی روزمره، مخاطب را به جای فضای سنگین و تاریخی یا عبرتآموز سریالهای دهه شصت، وارد فضای زنده، واقعی و ملموس زندگی دو زوج ایرانی کرد.
نقش تهیهکنندگان این اثر "بیژن بیرنگ و مسعود رسام" در خلق این فضا بسیار کلیدی بود. آنها با نگاهی خلاقانه، موضوع زندگی زناشویی را به عنوان محور اصلی روایت انتخاب کردند؛ موضوعی که تا آن زمان یا کاملاً نادیده گرفته میشد، یا تنها در حاشیه داستانها قرار داشت. شخصیتپردازی نیز یکی دیگر از نقاط قوت سریال بود. تیپسازیهایی مثل «فرهاد» که نماینده طبقه متوسطی نوظهور و در تلاش برای بهروز بودن بود، در کنار رعایت ظاهر و شعائر مورد پسند فضای آن زمان، نشانی از یک جامعه در حال تغییر داشت.
همچنین، تضادهای کمیک میان شخصیتهایی مانند فردوس کاویانی و مهران مهینترابی با دیالوگهای شیرین و پینگپنگهای کلامی هوشمندانه، فضای طنز و سرگرمکنندهای به سریال بخشیده بود که پیش از آن در تلویزیون کمتر دیده شده بود. حتی تیتراژ سریال هم با موسیقی و طراحی بصری خلاقانهاش، متفاوت از آثار مشابه آن زمان بود؛ تیتراژی پرتحرک، بازیگوش و فانتزی که از همان ابتدا به بیننده اعلام میکرد قرار است با چیزی تازه روبهرو شود.
در یک کلام، "همسران" تنها یک سریال موفق نبود؛ بلکه الگویی بود برای آینده، و نشان داد که قصههای کوچک، اگر خوب روایت شوند، میتوانند تأثیری بزرگ داشته باشند.
یکی از مباحث مهم «همسران» حضور بازیگر زن در نقش کمدی بود، چیزی شبیه شکسته شدن یک تابو بود. در واقع هدف از به کارگیری مهرانه مهینترابی در این نمایش «خلق یک شخصیت کمدی زنانه ایرانی» بود. حتی خودش در جایی میگوید در مسیر سریال شخصیتش محدود میشود و او دست به اعتراض میزند؛ «اما آقای بیرنگ و رسام گفتند که بههرحال نمیتوانیم به نظرها و انتقادهایی که از طریق مسئولان و مردم به ما منتقل میشود، بیاعتنا بمانیم. دیدم راست میگویند و واقعا اگر این چیزها رعایت نمیشد، پس از دو سه قسمت پخش همسران قطع میشد.» در جای دیگری این لحن اعتراض مهینترابی باز عیان میشود و درباره تمرکز سریال روی خانهداری زنها میگوید: «این اعتراضی است که من همیشه به آقای بیرنگ میکنم و ایشان هم همیشه به همان محدودیتهایی که هست، اشاره میکند. من معترضم که در هیچ یک از قسمتها، زنها محور داستان نبودهاند. همیشه در حاشیه و فقط عامل ارتباط هستیم. همیشه میگویم که زیاد خوشایند نیست که ما مدام پاس بدهیم و آقای کاویانی گل بزند!» پاسخ بیرنگ هم فوتبالی است: «مهم این است که هر جور پاسی به آقای کاویانی داده شود، ایشان گل میزند!» پاوهنژاد هم به کنایه میگوید: «بههرحال نویسندگان سریال همسران مرد هستند!» بحث زمانی داغ میشود که بیرنگ میگوید هدفش بازنمایی دو زن محترم است «نه دو تینایجر پرشوروشر.»
این در حالی است که جامعه ایران در آن سالها مهمترین پیک جمعیتی خود را تجربه میکرد و شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» از در و دیوار شهر فرومیریخت. سیاستهای حاکمیتی مبنیبر کاهش موالید بود و سیاستی تنبیهی برای خانوادههای پرجمعیت اتخاذ شده بود. بیرنگ میگوید به فکر بچه بودهاند و حتی حضور بچه میتوانست ماجراها را هم گستردهتر کند؛ «اما چون سریال همسران بهطور زنده تولید و پخش میشود، ما هنوز بچهای را پیدا نکردهایم که در طول مثلا یک سال او را در اختیار داشته باشیم.» به گفته او پروسه تولید سریال در روز 16ساعت بوده و با وجود چیزی به اسم مدرسه، بچهای برای این بازه زمانی کار یافت نمیشود.
در اینجا به سراغ روایت برخی خاطرات از همسران میرویم:
مهدییار نوشت: ما نسلی هستیم که با امثال سریال همسران زندگی کردیم و چه زود ۳۰ سال گذشت.
هانیه: روزای تعطیل گاهی آی فیلم نگاه میکردیم. سریال همسران رو میدیدم، چه خوب و مودب با هم صحبت میکردن. اکثر سریال های قدیمی همین بود، حالا چند ساعت بعد سریال دودکش نشون میداد . از اول تا اخر فیلم در حال دعوا و کل کل. سریال های ایرانی جدید که اینقدر حجم ناراحتی و دعوا داره کشش ندارم ببینم.
مهسا: اگر الان ۳۰ ساله باشید فکر نمیکنم چیز زیادی از این سریال به یاد داشته باشید. فکر کنم اونایی که این سریال یادشونه تقریبا بالای ۳۸ سال سن دارن.
آپاچی: پس از 30 سال هنوز هم برام جذاب و خندهداره سریال همسران. چند نفرتون سال 1373 داغ داغ دیدینش؟