به گزارش اقتصادنیوز، شورای آتلانتیک با انتشار یادداشتی مدعی شد، مذاکرات غیرمستقیم روز شنبه میان استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا، و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، نشانگر چرخشی ناگهانی در سیاست رئیسجمهور دونالد ترامپ بود. ترامپ در سال ۲۰۱۸، در جریان نخستین دوره ریاستجمهوریاش، ایالات متحده را از «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) که توسط سلفش باراک اوباما محقق شد، خارج کرد. او این توافق را بهدلیل بندهای موسوم به «غروب آفتاب»، رفع تحریمها، و ناتوانی ادعایی در رسیدگی به برنامه موشکی ایران و فعالیت های منطقهای تهران بهشدت مورد انتقاد قرار داد. فارغ از این انتقادها، بسیاری از ناظران بر این باور بودند که برجام بهترین گزینه در میان گزینههای بد موجود بود؛ چرا که برجام مهمترین و دشوارترین مؤلفه را فراهم میکرد: زمان.
این نشریه در ادامه یادداشت ادعایی اش آورد، در سال ۲۰۱۵، درک عمومی بر این بود که ایران هنوز چند ماه تا چند سال با عبور از آستانه گریز هسته ای فاصله دارد. برجام با تعریف زمان، این فرصت را ایجاد کرد که بتوان تلاشهایی را برای رسیدن به توافقی دائمی و جامع صورت داد. حتی اگر ایران توافق را نقض میکرد، همچنان ماهها تا سالها با عبور از استانه گریز هسته ای فاصله داشت. اما امروز دیگر آن زمان از دست رفته است. هرگونه توافقی در شرایط فعلی باید همرماه با محدودیت هایی بیش از برجام باشد، زیرا به ادعای ناظران ایران اکنون به مقدار کافی اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی برای عبور از گذار هسته ای در اختیار دارد. افزون بر آن، ایران قادر خواهد بود ظرف چند ماه اورانیوم لازم برای گریز هسته ای مورد نیاز خود تولید کند. به ادعای شورای اتلانتیک، تصمیم ترامپ برای خروج از برجام، فشارها بر ایران را عمدتاً از طریق تحریمها افزایش داد. اما در عین حال، موجب شد تا برنامه هسته ای ایران پیشرفت کرده و فرایند غنی سازی تسریع شود؛ فرایندی که ما را به نقطه فعلی رسانده است. درون دولت ترامپ، هنوز بحثهایی در جریان است درباره اینکه بهترین رویکرد در برابر ایران چیست، و همین سردرگمیها موجب شده تا استراتژی نهایی رئیسجمهور مبهم باقی بماند، حتی در شرایطی که مذاکرات آغاز شدهاند. ترامپ در ماه فوریه یادداشتی امنیتی امضا کرد و به واسطه اش سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران را بازگرداند. در این یادداشت، او خواستار جلوگیری از عبور ایران از آستانه گریز هسته ای شده، توقف فعالیت موشکهای بالستیک قارهپیما و منطقه ای ایران شده است.
ماه گذشته، مایک والتز، مشاور امنیت ملی، در چندین مصاحبه نکات کلیدی ادعایی این یادداشت را برجسته کرد و تأکید داشت که «همه ابعاد برنامه [هستهای] ایران» باید مد نظر قرار گیرد؛ نهتنها غنیسازی، بلکه موشکهای بالستیک، سلاحسازی، و حمایت ایران از گروه های مقاومت نیز باید شامل شود. بهعبارت دیگر، توافق با ایران باید جامع باشد و نه محدود به برنامه هستهای. اما درست در روزهای پیش از آغاز مذاکرات، ترامپ گفت: «من چیز زیادی نمیخواهم؛ ایران فقط نباید از استانه کگریز هسته ای عبور کند.» ویتکاف نیز، چه عمدی و چه ناخواسته، پا را فراتر گذاشت و اعلام کرد ایران میتواند برنامه هستهای خود را حفظ کند به شرطی که غنیسازی اورانیوم در سطح ۳.۶۷ درصد باقی بماند—سطحی که با یک برنامه هستهای غیرنظامی سازگار است. او همچنین گفت: «خط قرمز ما این است که نباید هیچگونه سلاحسازی در قابلیتهای هستهای ایران وجود داشته باشد.» اوایل این هفته، ویتکاف ظاهراً این اظهارات را تا حدی پس گرفت تا با سخنان ترامپ هماهنگتر شود، اگرچه هنوز مشخص نیست که آیا ترامپ واقعاً با ادامه برنامه هستهای غیرنظامی ایران موافق است یا نه. ترامپ معمولاً در زمینه سیاستگذاری شفاف عمل میکند. اغلب اوقات، سخنان صریح او جدی گرفته نمیشود اما زمانی که او دقیقاً همان کار را انجام میدهد که گفته بود همگان شگفت زده می شوند(مانند وضع تعرفههای گسترده تجاری). بنابراین نباید احتمال اینکه ترامپ—که همیشه مشتاق معامله است—به توافقی بسنده کند که صرفاً به برنامه هستهای ایران محدود میشود را دستکم گرفت.
شورای آتلانتیک در ادامه یادداشت ادعایی اش آورد، این نخستینبار نیست که ترامپ به دنبال توافقی برود که پیشتر آن را باطل کرده بود. در سال ۲۰۱۹، ترامپ توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) را که آن را «فاجعه» مینامید، با توافقی جدید با عنوان «توافق ایالات متحده-مکزیک-کانادا» جایگزین کرد که در واقع تفاوتهای اندکی داشت. اگرچه ارزش بررسی این را دارد که آیا میتوان ایران را قانع کرد که خطوط قرمز سنتیاش را تغییر دهد و محدودیتهایی سختگیرانهتر از برجام بپذیرد—از جمله اینکه محدودیتهای اعمالشده بر برنامه هستهایاش دائمی و بدون محدودیت زمانی باشند—اما چنین نتیجهای بسیار بعید است. در نتیجه، احتمال زیادی وجود دارد که توافقی محدود حاصل شود، توافقی که ممکن است بیش از آنکه مفید باشد، بی نتیجه قلمداد شود.چنین توافقی بحران هستهای را به مسیری خطرناکتر از سال ۲۰۱۵ خواهد برد، تحریمها را کاهش خواهد داد، و به ایران منابع مالی لازم برای تقویت توان بازدارندگی خود و محور مقاومت چون حوثی ها و حزب الله لبنان را اعطا خواهد کرد. افزون بر آن، چنین توافقهایی باعث میشود که دیگر اهرم فشار کافی برای مذاکره بر سر چالشهای گستردهتر باقی نماند و ایران نیز علاقهای به ورود به این مذاکرات نداشته باشد.