تروما فقط مربوط به جنگ یا تصادف نیست؛ گاهی در دل زندگی روزمره، روان ما زخمی میشود بدون آنکه متوجه باشیم.
تروما در روانشناسی به معنای «آسیب روانی ناشی از یک رویداد شدید، استرسزا یا دردناک» است. این آسیب میتواند آنقدر قوی باشد که فرد نتواند با احساسات، افکار و پیامدهای آن کنار بیاید و حتی سالها بعد از آن، درگیر تأثیراتش باشد.
در فارسی، واژههایی مانند «زخم روانی»، «ضربه روحی» یا «تجربهی آسیبزا» برای ترجمهی تروما به کار میرود.
تروما معمولاً در اثر تجربهی یک اتفاق ناگهانی، ترسناک یا دردناک ایجاد میشود؛ مثلاً:
تصادف شدید
آزار جسمی یا جنسی
طلاق والدین در کودکی
جنگ یا مهاجرت اجباری
شاهد بودن خشونت یا مرگ دیگران
بیتوجهی یا محرومیت عاطفی در کودکی
نکته مهم این است که تجربهی یک اتفاق مشابه میتواند برای دو نفر تأثیر روانی متفاوتی داشته باشد. آنچه برای یک نفر تروما محسوب میشود، ممکن است برای دیگری فقط یک خاطرهی ناخوشایند باشد.
روانشناسان تروما را به سه نوع اصلی تقسیم میکنند:
ناشی از یک حادثهی شدید و ناگهانی است، مثل تصادف یا زلزله.
وقتی فرد به مدت طولانی در معرض شرایط استرسزا و آسیبزا قرار دارد، مثل کودکآزاری مداوم یا خشونت خانگی.
ترکیبی از چند نوع تروماست، معمولاً در اثر بیثباتی شدید در کودکی و محیطهای ناامن مثل خانههایی با سوءمصرف مواد، بیتوجهی عاطفی، یا خشونت پیدرپی.
تروما ممکن است نشانههای روانی، جسمی و رفتاری متنوعی ایجاد کند. برخی از نشانههای رایج عبارتند از:
اضطراب، ترس و حملات پانیک
افسردگی یا بیانگیزگی
احساس بیاعتمادی به دیگران
کابوسهای شبانه یا فلشبک (بازگشت ذهنی به حادثه)
حساسیت بیشازحد به صدا یا نور
پرخاشگری یا کنارهگیری از اجتماع
بیحسی عاطفی یا قطع ارتباط با احساسات
در کودکان، این نشانهها ممکن است به صورت شبادراری، اضطراب جدایی، افت تحصیلی یا بازیهای خشن تکراری دیده شوند.
اگر تروما درمان نشود، ممکن است به مشکلات عمیقتری منجر شود:
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
اختلال اضطراب یا وسواس
مشکلات ارتباطی و عاطفی
اعتیاد به مواد یا رفتارهای پرخطر
احساس پوچی، بیارزشی یا خودزنی
بله. تروما اگر بهدرستی شناسایی و پیگیری شود، قابل درمان است. روشهای درمان شامل:
رواندرمانگران با رویکردهایی مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT)، EMDR یا درمان متمرکز بر تروما به فرد کمک میکنند با زخمهای روانیاش روبهرو شود.
صحبت با افراد همتجربه یا دریافت حمایت از دوستان و خانواده میتواند روند بهبودی را تسریع کند.
تمرینهایی مثل تنفس عمیق، یوگا، هنردرمانی، نوشتن احساسات و پیادهروی در طبیعت میتوانند به کاهش علائم کمک کنند.
اگر احساس میکنید خاطرهای از گذشته همچنان ذهنتان را درگیر کرده و در خواب، روابط یا عملکرد روزمرهتان اختلال ایجاد کرده، بهتر است با یک روانشناس یا رواندرمانگر صحبت کنید.
تروما ممکن است پنهان باشد، اما تأثیرش بسیار عمیق است. وقتی مفهوم آن را درک کنیم، میتوانیم زخمهای روانی خودمان یا دیگران را بهتر ببینیم، درک کنیم و به جای قضاوت، مسیر بهبودی را آغاز کنیم. تروما پایان دنیا نیست؛ بلکه با آگاهی و حمایت، میتوان از دل آن، قدرت و رشد فردی ساخت.