چند روزی است که بیلبوردهای تبلیغاتی سطح پایتخت در خیابانها و بزرگراه ها، به جلب نظر رهگذران مشغولند تا بازتاب دهنده کمپینی باشند با عنوان «یه ایران دوستش داره». مسئولان فرهنگی شهرداری، برپایی این کمپین را تلاشی برای معرفی مفاخر معاصر عنوان کردهاند؛ اقدامی که واکنشهای موافق و مخالف بسیاری را برانگیخته و بحثهای تازهای را در فضای رسانهای و میان شهروندان به راه انداخته است.
به گزارش ایران، در سالهای اخیر، استراتژیهای نوین تبلیغاتی به شکل فزایندهای در فضای شهری ایران خودنمایی میکنند. کمپین «یه ایران دوستش داره» یکی از تازهترین این موارد است که از اوایل پاییز سال گذشته با نصب بیلبوردهایی مرموز آغاز شد؛ تابلوهایی کنجکاوی برانگیز که تنها یک جمله بر آنها نقش بسته بود؛ «یه ایران دوستش داره».
این روش تبلیغاتی که به «تیزینگ» معروف است، از تکنیکهای بازاریابی در آن سوی آبها بهره گرفته و توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران اجرا شده است. اما کمپین مذکور صرفاً یک نمونه از موج گستردهتر استفاده از تکنیکهای تیزینگ در کشورمان است. نمونه دیگر این رویکرد را میتوان در استوریهای نگرانکننده بهرنگ علوی در شبکههای اجتماعی برای تبلیغ سریال «ازازیل» مشاهده کرد، حرکتی که بازتابهای گستردهای در فضای مجازی داشت و انتقادات زیادی را هم برانگیخت.
فاز دوم کمپین «یه ایران دوستش داره» از بیست و نهم فروردین ماه امسال آغاز شده و اکنون بیلبوردهای آن در سراسر خیابانها و بزرگراههای تهران قابل مشاهده است. برگزارکنندگان این کمپین ادعا میکنند که انتخاب چهرهها، فارغ از دیدگاههای حزبی و جناحی صورت گرفته است. چهرههای منتخب اغلب از افراد معاصری هستند که در زمینههای مختلف هنری، علمی و اجتماعی برای ایران افتخارآفرین بودهاند.
در میان این چهرهها، نامهای آشنایی چون فرامرز قریبیان، بهرام شاهمحمدلو، ثریا قاسمی، شهید مصطفی چمران و دکتر مینو محرز (متخصص بیماریهای عفونی و عضو کمیته علمی کرونا) به چشم میخورد. همچنین زندهیاد نادر ابراهیمی، نویسنده، فیلمساز و ترانهسرایی که نامههای عاشقانهاش به همسرش در شبکههای اجتماعی محبوبیت فراوانی دارد نیز از جمله افرادی است که تصویرش روی این بیلبوردها نقش بسته است.
رضا امیرخانی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات معاصر نیز یکی دیگر از چهرههای منتخب این کمپین است؛ نویسندهای که آثارش به زبانهای مختلف ترجمه شده و در محافل ادبی داخلی و بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است. این کمپین در واقع زیرمجموعهای از پروژه بزرگتر «تهران دوستداشتنی» محسوب میشود. وبسایت این کمپین نیز دایر شده و در صفحه اصلیاش، تصویری از زندهیاد ژاله علو، بازیگر و صداپیشه برجسته ایران که اوایل زمستان سال گذشته درگذشت، قابل مشاهده است.
با وجود نگاه امیدوارانهای که مسئولان برگزاری این کمپین نسبت به اثرات مثبت آن دارند یکی از چهرههای مشهور و البته محبوب مردمی که تصویرش در فاز دوم کمپین «یه ایران دوستش داره» دیده میشود، چندان موافق اثرگذاری چنین اقداماتی نیست. او که علاقهای به درج نامش ندارد در پاسخ که در فضای فعلی جامعه و باتوجه به بحرانهای اجتماعی و اقتصادی مختلفی که با آنها مواجه هستیم آیا میتوان به اثربخشی چنین اقداماتی امید داشت، میگوید: «چنین کارهایی، آن هم در شرایط فعلی اجتماعی در نگاه مردم جنبه تبلیغاتی و چه بسا سیاسی پیدا میکند؛ شهروندان گمان میکنند که شاید از جمله هنرمندان طیف خاصی هستیم که تصویرمان را روی آن بیلبوردها زدهاند.»
نکته دیگری که برآن تأکید دارد، کماثر بودن چنین اقداماتی در وضعیتی است که مردم گرفتاریهای معیشتی بسیاری دارند. او ادامه میدهد: «نکته دیگر آن که افراد کمی هستند که با صاحبان تصاویر این بیلبوردها آشنا باشند؛ البته درباره چهرههای مشهورتر، به خصوص هنرمندان، بحث فرق دارد. حالا که با وضعیت مطلوبی در وجوه مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی روبهرو نیستیم افراد باور نمیکنند که فلان چهره ربطی به فلان حزب و طیف ندارد. حتی به ما هم بدبین میشوند.»
نکته دیگری که این چهره فرهنگی برآن تأکید دارد، بیاثر یا حداقل کماثر بودن چنین اقداماتی برای معرفی مفاخر حوزههای مختلف است.
او میگوید: «برای معرفی چهرهها به کارهای اثرگذارتری نیاز است؛ نمونهاش کاری که سروش صحت در برنامه اکنون و در معرفی چهرههای سرشناس انجام میدهد. باید زندگی و فعالیتها و آثار افراد را به طریقی جذاب به مخاطبان، به خصوص به جوانترها معرفی کرد، وگرنه با یک عکس و چند جمله یه ایران دوستش داره و… نه برای من نوعی اتفاقی رخ میدهد و نه تأثیری بر مخاطب میگذارد.»
این چهره فرهنگی تأکید میکند که مردم، مشتاق آشنایی با چهرهها از طریق آثارشان هستند و نه با اعلامیهای که به دیوار کوبیده شده است؛ حالا بماند که برخی بینیاز از چنین کمپینهایی در قلب مردم جای دارند و عدهای هم نه. که هیچ کدام از دو گروه را نمیتوان با چنین اقدامات تغییر جایگاه داد.
با آنکه برخی رسانهها این کمپین را موفقیتآمیز ارزیابی کردهاند، اما در فضای مجازی و بویژه در شبکههای اجتماعی، واکنشها متفاوت و گاه انتقادی بوده است. یک راهنمای گردشگری در پستی در شبکه اجتماعی ایکس، این اقدام را نوعی «پوپولیسم» و «سواری گرفتن از احساسات مردم» توصیف کرده و نوشته است: «شهرداری تهران در پروژه «یه ایران دوستش داره»، عکس تعدادی از دوست داشتنیترین آدمهای ایران را همراه با تعدادی از دوست نداشتنیها در سطح شهر نصب کرده است. »
در مقابل، عدهای دیگر با وجود اذعان به برخی کاستیها، این کمپین را اقدامی مثبت و در راستای معرفی مفاخر فرهنگی به نسل جوان دانستهاند - نسلی که بخش عمدهای از وقت خود را در شبکههای اجتماعی میگذراند و شاید کمتر با چهرههای فرهنگی نسلهای گذشته و حتی امروز آشنا باشد. اما واکنشهای مردمی به این کمپین به همینجا ختم نشده است، برخی کاربران شبکههای اجتماعی، با استفاده از هشتگهای مرتبط، به معرفی چهرههای محبوب خود پرداختهاند که به نظرشان شایسته حضور در این کمپین بودهاند.
یکی از فعالان رسانهای در پستی با این عنوان که (یه ایران، «این تهرانیها» را هم دوست داره آقای شهردار!)، به جای خالی برخی چهرههای مطرح فرهنگی در این کمپین اشاره کرده و نامهایی چون سیمین بهبهانی، ناصر ملکمطیعی، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی و هدیه تهرانی را برشمرده است. او از مردم خواسته تا در فضای مجازی یاد این چهرههای غایب را زنده نگه دارند؛ افرادی که نه تنها برای تهرانیها، بلکه برای تمام ایرانیان عزیز و دوستداشتنی هستند.
این دعوت با استقبال کاربران مواجه شده و در کامنتهای این پست، نامهای دیگری نیز اضافه شده است، از اسطورههای ورزشی مانند علی دایی گرفته تا شاعران معاصری چون فروغ فرخزاد. با وجود غیرقابل انکار بودن جایگاه و اهمیت بسیاری از چهرههایی که در فاز دوم این کمپین معرفی شدهاند، جای خالی برخی چهرههای محبوب و تأثیرگذار باعث گلایه و انتقاد شده است.
حال باید دید در فاز سوم این کمپین که بزودی اجرا خواهد شد، تا چه حد به این انتقادات و پیشنهادها توجه میشود و آیا چهرههای پیشنهادی مردم نیز جایی در بیلبوردهای شهر تهران خواهند یافت یا آنکه کمپین مذکور، فراتر از یک پروژه تبلیغاتی فرهنگساز، به محلی برای مواجهه و چه بسا مناقشه سلیقههای فرهنگی، دیدگاههای سیاسی و خواست عمومی تبدیل خواهد شد.