فرارو- در روزهای گذشته کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که عدهای در دامنه زاگراس در حال چیدن گلهای لاله واژگون هستند و به اخطارها نیز توجهی نشان نمی دهند. همچنین ویدیویی نیز اخیرا در اینستاگرام منتشر شد که یک مرکز زیبایی از خاک نقرهای هرمز برای جذب مشتری استفاده کرده بود.
به گزارش فرارو، در کنار اتفاقات بالا، در نوروز ۱۴۰۴ افرادی بر روی ستونهای تخت جمشید و سی و سه پل یادگاری نوشتند و عکسهای آن را در اینستاگرام منتشر کردند. با توجه به اهمیت موضوع «دکتر علیرضا شریفی یزدی، جامعه شناس و روانشناس اجتماعی» در گفتوگو با فرارو به پرسشهای در این زمینه پاسخ داده است.
شریفی یزدی در گفتوگو با فرارو گفت: «تا زمانی که ایران وارد دنیای مدرن نشده بود، مردم روش زندگی و برخورد با طبیعت را به خوبی بلد بودند. حتی امروزه هم نوع رفتار نسل پدربزرگ و مادربزرگها متفاوت از دیگران است و گویی طبیعت و زمین فرزند آنهاست. در گذشته طبیعت حرمت خاصی میان ایرانیان داشت و اجداد ما هیچ گاه در جهت تخریب آن قدم برنداشتند. آنها طبیعت را مقدس و ثانیا حیات خود را وابسته به آن میدانستند. زمانی که سبک زندگی تغییر کرد و شهر نشینی به صورت امروزی به وجود آمد، ارتباط میان انسان و طبیعت از بین رفت. مردم به دنبال این بودند که طبیعت را به هر نحوی وارد زندگی خود کنند، برخی خاک هرمز را برای تزئین سوغات میآورند و گروهی نیز به دنبال گیاهان بومی مانند لاله واژگون هستند.»
وی افزود: «ریشه اصلی اتفاقات و تخریب را در بحث آموزش باید دید، متاسفانه وزارت آموزش و پرورش در زمینه آگاهی دادن درباره طبیعت ناقص و ابتر عمل کرده است. بخش بزرگ کسانی که خاک هرمز، میراث فرهنگی و لالههای واژگون را تخریب میکنند، ناآگاه از شرایط هستند. این افراد اساسا نمیدانند که بردن خاک هرمز، کندن لالههای واژگون یا قطع درختها چه آسیبی به طبیعت زیبای ایران میزند. برخی از این افراد اگر بدانند که خاک نقرهای و قرمز هرمز دیگر به وجود نمیآید و لاله واژگونی دیگر در دامنه اشترانکوه رشد نخواهد کرد، دست به اقدامات تخربی نمیزنند. آموزش و پروش توسط افرادی غیر متخصص مدیریت میشود. همچنین برنامه ریزان و سیاستگذاران این نهاد هنوز به اهمیت موضوع حفظ طبیعت و میراث فرهنگی آگاه نیستند. یکی از شکست خوردهترین ارگانها در سطح دولت آموزش و پرورش است. در حالی که اگر به بچه و نوجوان آموزش داده شود، به حافظان طبیعت و میراث فرهنگی تبدیل خواهند شد. در سالهای اخیر به افراد توضیح داده نشده که خاک هرمز چگونه به وجود آمده و تجدید پذیرنیست. همچنین دولتها و رسانه ملی با کم کاری به گونهای رفتار کردند که طبیعت و میراث فرهنگی یک امر مهم نیستند.»
شریفی یزدی معتقد است: «گروهی که به اشتباهات خود در زمینه تخریب طبیعت آگاه هستند و همچنان به آن ادامه میدهند ممکن است دچار اختلال روانی خود شیفتگی (Narcissistic personality disorder) یا ناهنجاری شخصیت ضداجتماعی (antisocial personality disorder) باشند. افراد مبتلابه اختلالها با طبیعت رابطه خوبی برقرار نمیکنند و از تخریب آن نه تنها ناراضی نیستند، بلکه از آن دفاع هم میکنند. کسانی که اختلال خود شیفتگی دارند، تمام دنیا و طبیعت را در خدمت خود میبینند. این افراد حاضر هستند به خاطر لذت و منافع کوتاه مدت خود همه چیز را از بین ببرند. همچنین در ناهنجاری شخصیت ضد اجتماعی همدلی و همدردی وجود ندارد و به راحتی در جهت تخریب طبیعت قدم بر میدارند تا استرس و اضطراب خود را کاهش دهند.»
وی اذعان کرد: «به طور کلی پویشها و کمپینها به میزان نفوذ رسانههای نو پدید بستگی دارد. منظور از این رسانههای نوپدید، شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و توییتر است که در میان مردم مخاطبان زیادی دارد. البته ضریب نفوذ این رسانهها همیشه جنبه مثبت ندارد. تا زمانی که سواد رسانهای بالا نرود، برخی از مردم هر چیزی را که در اینستاگرام ببینند، باور و به تبع آن نیز عمل میکنند. زمانی که بلاگر یا اینفلوئنسر اینستاگرام از منابع طبیعی مانند خاک هرمز برای کسب درآمد استفاده میکند، اثر تخریبی آن در میان مردم درصد بالایی دارد، زیرا تعداد دنبال کنندهها (فالوئر) این افراد بیشتر از سایرین است. در همه جا دنیا، بلاگرها و اینفلوئنسرها از هر ابزاری برای جذب دنبال کننده استفاده میکنند. متاسفانه در ایران برخی از این بلاگرها، گاهی راهی جز آسیب زدن به بناهای تاریخی و طبیعت پیدا نمیکنند.»
این کارشناس افزود: «برخی از مردم این تلقی را دارند که دولتها به راحتی منابع ملی را هدر داده و مسائل حاشیهای را بر همه موضوعات کشور ارجحیت دادهاند. در این فضای اجتماعی افراد احساس امنیت را از دست داده و تلاش میکنند تا به هر نحوی قدرت و نفوذ خود را به رخ دیگران بکشند. مسئولیت پذیری اجتماعی (Corporate social responsibility) که اصل اول حفاظت از محیط زیست و آثار باستانی مانند تخت جمشید و سی و سه پل است متاسفانه در کشور کمرنگ شده است. نوشتن روی آثار باستانی یا کندن لاله واژگون دقیقا مانند زمانی است که افراد متوجه گرانی یا کمبود بنزین میشوند و به پمپ بنزینها هجوم میبرند. چون به لحاظ روانی در جامعه احساس ناامنی وجود دارد، فرد گرایی در کشور افزایش پیدا میکند و کسی به فکر منافع جمعی نیست. مسئولیت پذیری اجتماعی از مهمترین مهارتهای است که فرد ابتدا در خانواده و سپس در جامعه یاد میگیرد. زمانی که این مهارت آموزش داده نمیشود، نباید توقع داشته باشیم که گروهی از مردم خاک هرمز را با خود سوغاتی نیاورند و بر روی سی و سه پل یادگاری ننویسند.»
او بیان کرد: «ورود گردشگران و افراد به مناطق مهم مانند اشترانکوه و یا سواحل هرمز باید محدود به تورهای گردشگری آموزش دیده باشد. نیروی انتظامی و قوه قضائیه به عنوان دو مرجع مهم حفظ امنیت باید از به وجود آمدن مسائلی مانند بردن خاک هرمز و چیدن لالههای واژگون و آسیب به بناهای تاریخی جلوگیری کنند. بزرگترین کاری که دولت باید انجام دهد، آگاه سازی مردم، تور لیدرها و شرکتهای گردشگری است. دولت در مناطق مهم مانند هرمز اجازه حضور گردشگر را بدون تور لیدر آموزش دیده را نباید بدهد. تور لیدری که آموزش دیده، از میزان با ارزش بودن خاک هرمز و لالههای واژگون و هر چیز دیگر در ایران خبر دارد و اجازه نمیدهد کسی نیز به آنها آسیب وارد کند.»