فرارو – محسن صالحیخواه؛ آقای شریعتمداری، روزنامهنویس پیشکسوت روی میز کارش یک کازیه قدیمی دارد که از دهه هفتاد همان جاست. یک سری برگه در این کازیه خاص وجود دارد که حاوی نکاتی راهبردی برای استفاده در مواقع خاص است. هر وقت لازم باشد، کاغذ ملاقات خاتمی با جورج سوروس را بیرون میکشد. اگر این اصلاحاتچیها دور بردارند، نوبت میرسد به کاغذ اصلاحطلبان سرمایه اسرائیل در ایران هستند. مدیرکل آژانس پرروبازی در بیارود، خروج از NPT. آمریکاییها لاتبازی در بیاورند، حمله به پایگاههای یانکیها در منطقه. اگر پای دستاوردهای دولت سیزدهم وسط باشد، اسب زین شده. البته گاهی هم دو تا ترکیبی با هم از کازیه بیرون میآید، مثل بستن تنگه هرمز و خروج از NPT.
البته اینجوری نیست که همه این کاغذها شبیه هم باشد. هر چه قدیمیتر باشد، بیشتر به زردی میزند. بالاخره کاغذ زیاد یک گوشه بماند، رنگش عوض میشود. مثلاً ملاقات خاتمی با سوروس، مربوط به زمانهایی است که مردی با عبای شکلاتی زیاد حرف میزند. اصلاحطلبان سرمایه اسرائیل هستند، برای ایام انتخابات است. همه مدل کاغذ در آن کازیه با رنگهای مختلف وجود دارد و اندازه صاف بودنشان هم بستگی به این دارد که چقدر آنها را از کازیه بیرون بکشد.
دو پاراگراف مقدمه نوشتم تا برسم به هرمز. کازیه برادر حسین، سه طبقه است. طبقه همکفش بیشتر به کاغذهای زردرنگی اختصاص دارد که گوشههایش هم مچاله شده. اینها کاغذهایی هستند که همیشه باید در دسترس باشند. چون موضوعات مرتبط با آنها معمولاً زود به زود سوژه میشود. بستن تنگه هرمز یکی از آنهاست. این کاغذ تقریباً مچاله شده. از بس که توی دست آقای شریعتمداری بوده. یک جورهایی مثل شاهکلید است که هر قفلی را باز میکند. یا مثل گروه خونی O+ که با هر گروه خونی دیگری کنار میآید. بستن تنگه هرمز به همه چیز میآید. اسرائیل آمد، تنگه را ببندیم. اسرائیل رفت، تنگه را ببندیم. آمریکا از برجام رفت، ببندیم. الان داریم بررسی میکنیم که میشود دوباره توافق کنیم، ببندیم. آمریکا یمن را زد، ببندیم. آمریکا یمن را نزد، ببندیم. فقط ببندیم. همیشه میشود این تنگه را بست. اما، کار از آنجایی خراب میشود که آقای شریعتمداری انقدر درگیر این کازیه است، احتمالاً تنگه را از نزدیک ندیده و بیشتر به اسمش استناد میکند و تصورش از تنگه همان آب باریکهایست که دو حوض را به هم وصل میکند.
شریعتمداری در یادداشت سه اردیبهشت از تهدیدهای آمریکا علیه ایران، وضع تحریمهای جدید و همچنین تماس تلفنی میان ترامپ و نتانیاهو به این نتیجه رسید که رموزی در این اقدامات وجود دارد و ستاد وزارت خارجه باید این رموز را کشف کند. در نهایت هم گفت: «اکنون انتظار آن است - و ضروری نیز هست - که مسئولان محترم کشورمان نیز، پیامهای مشابهی برای حریف داشته باشند و ماهیت استکباری و خوی وحشی آمریکا در غارت و قتل عام انسانها را فریاد کرده و با صراحت اعلام کنند که برخلاف خواسته حریف، کمترین تغییری در برنامه صلحآمیز هستهای خود نمیدهند و در صورت ادامه باجخواهی دشمن، خروج از NPT را در دستور کار دارند، و چنانچه دشمن درپی محروم کردن ما از صدور نفت باشد، با استناد به کنوانسیونهای ۱۹۵۸ ژنو و ۱۹۸۲ جامائیکا که موضوع آن «نظام حقوقی آبراههای بینالمللی و حق عبور کشتیهاست»، تنگههرمز را به روی تمامی کشتیهای نفتکش و حتی کشتیهای حامل کالای تجاری و تسلیحاتی دشمن میبندیم. دلیلی ندارد که کشورهای متخاصم از تنگهای که در آبهای سرزمینی کشورمان قرار دارد اجازه عبور داشته باشند. این حق مسلم و قانونی ایران است که به کشتیهای نفتکش و شناورهای حامل کالای تجاری متعلق به کشورهای متخاصم اجازه عبور از تنگه هرمز را ندهد؛ و در همان حال اعلام کنیم که اگر دست به حملهای بزند، پایگاهها و منافع آنها را به نابودی میکشانیم.»
آنقدری که شریعتمداری هول است برای تغییر رفتار آمریکا، این اصلاحطلبهای غربگرای دنبالهروی دشمنان تابلودار هول نیستند. چه چیزی با قبل فرق کرده اخوی؟ در تنشیم، اما کنترل شده. نمیدانم برادر حسین میداند یا نه؛ ولی باید کمی از کاغذهایش دور شود و حداقل تنگه هرمز را از نزدیک ببیند. آنقدرها هم تنگ نیست. اصلاً تنگه را بستیم، چرا فکر میکند این تنگه فقط به منافع آمریکا گره خورده، بنده بیخبرم! این که چرا فکر میکند طرفهای مقابل نسبت به ما بدون واکنش میایستند و بر و بر به ما زل میزنند!
فقط همین نفت کافیست. در سال ۲۰۲۳، به ترتیب ۵ کشور چین، آمریکا، هند، کره جنوبی و ژاپن بزرگترین واردکنندگان نفت خام در جهان بودند. در میان این ۵ کشور، چین به عنوان کشور اول، دو برابر آمریکا نفت خام وارد میکند. نفت ایران جای خاص و تعیینکنندهای در سبد انرژی این ۵ کشور ندارد، اما تنگه هرمز نقشی کلیدی در تامین پایدار سوخت فسیلی برای آنان دارد. با کدامشان قرار است وارد تنش شویم؟
چین به عنوان تنها خریدار انحصاری نفت تخفیفی و تحریمیمان؟ هند که میخواهیم قرارداد چابهار را با آنان را عملیاتی کنیم؟ ژاپن و کره جنوبی که دلیلی برای رویارویی با آنها نداریم، چون آزاری به ما نرساندند؟ واردکنندهها را بیخیال، صادرکنندهها را دریابیم. امارات؟ قطر؟ کویت؟ عربستان؟ آن هم حالا که داریم تلاش میکنیم از این وضعیت خارج شویم؟ با خروج از انپیتی و این صحبتها اصلاً کاری ندارم. اما تصور این که تنگه هرمز را ببندیم و همزمان بحران انرژی را دامن بزنیم، روابط خارجی را به گند بکشیم و برویم در دل بحران، خیلی با عقل جور در نمیآید. کاش این کازیه را گردگیری کنند.