فرارو- در بسیاری از محیطهای کاری، مهربانی افراطی بهعنوان یک هنجار رفتاری پذیرفته شده است، اما روانشناسان معتقدند این رویکرد میتواند به اعتماد و کارایی در روابط حرفهای آسیب بزند.
به گزارش فرارو به نقل از سی ان بی سی، در بسیاری از محیطهای کاری، نوعی فرهنگ «زیادی مهربان بودن» شکل گرفته است؛ فرهنگی که در آن لبخندهای همیشگی، تمجیدهای بیوقفه و بازخوردهای سطحی به امری رایج تبدیل شدهاند. اما روانشناسان اجتماعی میگویند که این رفتار ظاهراً دلنشین میتواند پیامدهایی پنهان و حتی مخرب به همراه داشته باشد. در واقع، موفقترین افراد در محیطهای حرفهای، کسانی هستند که به جای پنهان کردن ناراحتی خود پشت نقاب مهربانی، رویکردی صادقانه و روشن در پیش میگیرند. همه افراد در طول زندگی حرفهای خود بارها با موقعیتهایی مواجه میشوند که احساس ناراحتی یا اضطراب در آن اجتنابناپذیر بوده است؛ چه در مذاکرات حقوق، چه هنگام ارائه بازخورد به همکاران و یا در تعامل با افراد مافوق. در چنین لحظاتی، اغلب بهجای مواجهه مستقیم با احساسات، فرد تلاش میکند با لبخندی بزرگ و رفتاری دوستانه این وضعیت را بیاهمیت جلوه دهد.
اما واقعیت این است که انسانها توانایی بالایی در درک احساسات یکدیگر دارند، حتی اگر این احساسات به زبان آورده نشوند. لحن صدا، حالت چهره و زبان بدن، گویاتر از هر واژهای، حقیقت درونی را فاش میکنند. در نتیجه، تلاش برای پنهان کردن اضطراب از طریق رفتارهای مصنوعی نهتنها بینتیجه است، بلکه میتواند باعث کاهش اعتماد اطرافیان نسبت به فرد شود. یکی دیگر از عوارض این رویکرد، بازخوردهای سطحی و غیرمؤثر است. عباراتی، چون «کارت عالی بود!» اگرچه در ظاهر مثبت به نظر میرسند، اما وقتی بیاساس یا کلیگویی باشند، ارزش خود را از دست میدهند. دریافتکننده این بازخورد ممکن است بهمرور نسبت به نیت واقعی فرد دچار تردید شود و احساس کند که واقعاً توجهی به عملکردش نشده است. در جهانی که صداقت را گاهی با بیادبی اشتباه میگیرند، یافتن تعادل میان راستگویی و رعایت احترام، هنر است. در ادامه، سه راهکار برای ایجاد این تعادل در محیط کار ارائه میشود:
پیش از هر چیز باید از خود بپرسید: «آیا واقعاً همه از این فرهنگ بیشازحد دوستانه لذت میبرند یا صرفاً، چون دیگران چنین میکنند، از آن پیروی میکنند؟» بسیاری از افراد بهخاطر فشار اجتماعی و ترس از طرد شدن، خود را با این جریان همراه میکنند؛ پدیدهای که در روانشناسی به آن «نادانی جمعی» یا pluralistic ignorance گفته میشود. شروع گفتوگویی صادقانه با همکاران درباره این موضوع میتواند آغاز تغییری مثبت باشد. بهعنوان مثال، قبل از جلسه بعدی میتوانید پیشنهادی متفاوت ارائه دهید: «نظرتان چیست اگر بعد از ارائه، هرکداممان سه نکتهای را که قابل بهبود است و سه نکته مثبت را بهصورت مشخص بنویسیم؟» این کار به ایجاد فضایی برای بیان بازخورد سازنده کمک میکند.
یکی از اشتباهات رایج در بازخورد دادن، تعمیم دادن و داوری کلی است. مثلاً وقتی میگوییم «ارائهات خستهکننده بود» در حقیقت چیزی نگفتهایم که طرف مقابل بتواند بر اساس آن پیشرفت کند. اما اگر بگوییم: «در بخش اول ارائه، اصطلاحات فنی زیادی استفاده شد که برای مخاطبان قابل درک نبود»، هم صادق بودهایم و هم سازنده. همین اصل برای تعریف و تمجید نیز صادق است. تعریف دقیق از یک رفتار خاص، مثلاً «ساختار منظم اسلایدهایت باعث شد موضوعات بهتر درک شوند» هم تأثیرگذارتر است و هم اعتماد بیشتری ایجاد میکند.
تغییر از یک فرهنگ بیشازحد دوستانه به فرهنگی صادقانه میتواند ترسناک باشد. برای همین، پیشنهاد میشود با مسائل ساده و بیحاشیه شروع کنید. مثلاً درباره تنقلات در آشپزخانه شرکت یا چیدمان میز کار گفتوگو کنید. هدف از این تمرین، تقویت مهارت بازخورد دادن در فضایی امن است تا زمانی که به مسائل حساستر میپردازید، پایهای از صداقت شکل گرفته باشد.
ایجاد تغییر در فرهنگ سازمانی نیازمند زمان و پایداری است. اما مزایای آن بیشمار است: از افزایش اعتماد در میان همکاران گرفته تا بهبود کیفیت کار و رشد حرفهای همه اعضای تیم. در نهایت، موفقترین افراد کسانی هستند که جسارت صداقت را با احترام همراه میکنند و بهجای تلاش برای خوشایند بودن دائمی، به اصالت و صداقت پایبند میمانند.