چرخه خشونت و تجاوز / تفاوت در واکنش قربانیان + پادکست یک روانشناس بالینی

رکنا یکشنبه 07 اردیبهشت 1404 - 12:18
رکنا اجتماعی : یکی از سوالات مهم در حوزه روانشناسی این است: آیا همه افرادی که در کودکی قربانی تجاوز شده‌اند، در بزرگسالی خودشان نیز به متجاوز تبدیل می‌شوند؟ پاسخ این سوال منفی است. مسیر قربانیان سوءاستفاده در کودکی یکسان نیست و واکنش‌های روانی آنها می‌تواند به شدت متفاوت باشد. برخی از این افراد رفتارهای متجاوزانه را بازتولید می‌کنند، در حالی که برخی دیگر به شدت با درد درونی شده، افسردگی شدید پیدا می‌کنند و حتی ممکن است اقدام به خودکشی کنند.
چرخه خشونت و تجاوز / تفاوت در واکنش قربانیان + پادکست یک روانشناس بالینی

قربانیانی که اقدام به خودکشی می‌کنند

افرادی که پس از تجربه‌ تجاوز در کودکی به سمت خودکشی می‌روند، معمولاً دچار افسردگی بسیار شدید، احساس گناه، شرم عمیق و حس بی‌ارزشی هستند. این قربانیان اغلب خود را در بروز آن حادثه مقصر می‌دانند و مدام خودشان را سرزنش می‌کنند.

خطر خودکشی زمانی بالاتر می‌رود که تجاوز توسط یکی از اعضای خانواده یا افراد نزدیک اتفاق افتاده باشد. در این شرایط، قربانی علاوه بر آسیب اصلی، فشارهای روانی بیشتری را تجربه می‌کند؛ مثل اجبار به سکوت برای حفظ آبرو یا متهم شدن به داشتن نقش در حادثه.

این فضا، که فاقد هرگونه حمایت است، فرصت درمان را از فرد می‌گیرد و باعث می‌شود او خود را بی‌پناه و بی‌ارزش بداند و هیچ راهی جز پایان دادن به زندگی خود تصور نکند.

قربانیانی که رفتار متجاوزانه را تکرار می‌کنند

برخی دیگر از قربانیان، به جای خودآزاری یا خودتخریبی، به بازتولید رفتار متجاوزانه روی می‌آورند. این پدیده، به زبان روانشناسی، نوعی «تکرار تروما» محسوب می‌شود؛ یعنی فرد به طور ناخودآگاه، تجربه‌ای که در کودکی از آن آسیب دیده را این بار در موقعیتی که احساس کنترل بیشتری دارد بازسازی می‌کند.

در این افراد، تجربه‌ تحقیر و بی‌ارزشی در کودکی، بعدها به صورت تحقیر و بی‌ارزش‌سازی دیگران بروز می‌کند.

این الگو می‌تواند منجر به بروز اختلالات شخصیت، به ویژه اختلال شخصیت مرزی یا ضد اجتماعی شود. قربانی درمانده‌ای که برای حفظ قدرت و جایگاه خود در زندگی راهی نمی‌یابد، ممکن است به تحقیر، سوءاستفاده یا تجاوز به دیگران روی بیاورد تا احساس حقارت درونی خود را جبران کند.

تغییرات مغزی ناشی از تروما

تجربه‌های شدید آسیب در کودکی می‌تواند منجر به تغییراتی در ساختار مغز شود. این تغییرات بر روی بخش‌هایی از مغز که مسئول تنظیم هیجان، حافظه و کنترل تکانه‌ها هستند اثر می‌گذارد. در نتیجه، قربانیان این آسیب‌ها ممکن است نتوانند هیجانات خود را به درستی تنظیم کنند، حافظه‌شان تحت تأثیر قرار گیرد و در کنترل رفتارهای تکانشی دچار مشکل شوند.

نقش حمایت اجتماعی و خانوادگی

یکی از مهم‌ترین عوامل در شدت آسیب قربانیان، میزان حمایتی است که از سوی خانواده، اطرافیان و جامعه دریافت می‌کنند.

زمانی که فرد قربانی می‌شود و از طرف اطرافیان با جملاتی چون «سکوت کن»، «آبروی مان می‌رود» یا «خودت هم نقش داشتی» مواجه می‌شود، احساس بی‌ارزشی او تشدید شده و چرخه‌ خشونت و آسیب دوباره تولید می‌شود.

در مقابل، داشتن حمایت عاطفی و روانی از سوی خانواده و محیط می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در ترمیم روان قربانی داشته باشد و از تکرار الگوی آسیب جلوگیری کند.

نمی‌توان قربانیان را یکدست دید

نباید تمام قربانیان را در یک دسته‌بندی واحد قرار داد. برخی افراد به دلایل ژنتیکی، شخصیتی یا میزان تاب‌آوری روانی، مقاومت بیشتری در برابر آسیب نشان می‌دهند، در حالی که برخی دیگر شکننده‌تر هستند و نیازمند حمایت ویژه‌تر.

بنابراین، لازم است که قربانیان بتوانند احساسات و تجربه‌های تلخ خود را بیان کنند و به آنان آموزش داده شود که رفتارهای ناسالم را با رفتارهای ناسالم پاسخ ندهند.

چرخه خشونت و تجاوز، چرخه‌ای پیچیده و چندلایه است که بدون شناخت، درمان و حمایت نمی‌توان آن را متوقف کرد. لازم است قربانیان دیده شوند، شنیده شوند و به آنان فرصت درمان داده شود تا بتوانند این چرخه‌ی ویرانگر را قطع کنند.

اخبار تاپ حوادث

وبگردی

منبع خبر "رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.