به گزارش اقتصادنیوز، مدرن دیپلماسی با انتشار یادداشتی مدعی شد: سیاست خارجی دونالد ترامپ در خاورمیانه که با تصمیمات غیرقابل پیشبینی مشخص شده است، همواره کانون بحثهای بینالمللی بوده است. یکی از مهمترین اقدامات او آغاز مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران است؛ گامی بیسابقه و ناگهانی که افقهای جدیدی را در روابط ایالات متحده و ایران و همچنین میان کشورهای منطقه گشوده است.
این مذاکرات که پس از سالها تنش میان واشنگتن و تهران برگزار میشود، نه تنها میتواند روابط دوجانبه را بازتعریف کند بلکه فرصت تاریخی برای کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس (GCC) ایجاد کرده است.
این وبگاه در ادامه آورده است: کشورهای عربی، به ویژه بازیگرانی که در خلیج فارس قرار دارند، اکنون با یک لحظه راهبردی مواجه هستند؛ از یک سو، میتوانند از این فرصت برای تسریع کاهش تنشها و بهبود روابط با ایران استفاده کنند؛ از سوی دیگر، باید در برابر اقدامات تحریکآمیز اسرائیل که همواره بحرانهای منطقهای را شعلهور کرده مقاومت کنند. این مذاکرات میتواند به ابزاری حیاتی برای مهار رفتارهای تهاجمی اسرائیل تبدیل شود که منبعی برای بیثباتی مزمن بوده است.
در نهایت، مذاکرات با ایران میتواند ثبات ژئوپولیتیکی و ژئواقتصادی خاورمیانه را تقویت کند و کشورهای عربی را قادر سازد تا دیپلماسی منطقهای را بهطور مؤثرتری دنبال کرده و منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود را از هرج و مرج تهدیدکننده حفظ کنند. این یک نقطه عطف حیاتی است و کشورهای خلیج فارس باید از آن بهرهبرداری کرده و نقش فعالتری در شکلدهی به آینده منطقه ایفا کنند.
در این میان، تمایل ترامپ به مذاکره با تهران میتواند نقطه عطفی در دینامیکهای منطقهای باشد. این اقدام باید نه تنها باعث نگرانی کشورهای عربی خلیج فارس نشود بلکه بهعنوان فرصتی برای پیشبرد دیپلماسی با ایران و کاهش تنشهای مزمن منطقهای دیده شود. دههها خصومت میان ایران و چندین کشور عربی -از جنگها در یمن و عراق گرفته تا لبنان- منطقه را آسیبپذیر کرده است، آن هم با هزینههای انسانی و اقتصادی چشمگیر.
با این حال، تحولات اخیر نشاندهنده تغییر به سوی دیپلماسی است. مذاکرات احتمالی ایالات متحده و ایران میتواند این روند را تقویت کرده و فشارهای بینالمللی بر تهران را کاهش دهد و فضای بیشتری برای گفتوگوهای منطقهای فراهم کند.
مدرن دیپلماسی در ادامه آورده است: کشورهای عربی میتوانند از این فرصت برای پیشبرد مذاکرات در موضوعات کلیدی مانند امنیت خلیج فارس، پایان دادن به جنگ یمن و ایجاد سازوکارهای همکاری اقتصادی استفاده کنند. این رویکرد نه تنها بار مواجهه مستقیم را از دوش کشورهای عربی برمیدارد بلکه احتمال درگیریهای ادعایی نیابتی را کاهش میدهد و برای ثبات بلندمدت زمینه سازی میکند. بهعنوان مثال، توافقی که برنامه هستهای ایران را محدود کند میتواند نگرانیهای امنیتی خلیج فارس را کاهش دهد و به آنها این امکان را بدهد که تمرکز خود را از بازدارندگی نظامی به توسعه اقتصادی و پروژههای ژئواقتصادی منتقل کنند.
در این زمینه، میانجیهایی منطقهای مانند عمان و قطر -که تاریخ طولانی در تسهیل گفتوگوها دارند- میتوانند نقش حیاتی در تقویت این دیپلماسی ایفا کنند. کشورهای عربی باید این فرصت را در آغوش بگیرند و بهطور فعال در گفتوگوهای موازی با ایران مشارکت کنند تا از منافع ثبات منطقهای بهرهمند شوند. در سوی دیگر معادله، اسرائیل چالشی جدی برای این روند دیپلماتیک بهوجود میآورد. اسرائیل که اغلب به اقدامات یکجانبه مانند حملات نظامی در سراسر منطقه یا فشار برای تشدید تحریمها علیه ایران روی میآورد، منبع اصلی بیثباتی بوده است. مذاکرات ایالات متحده با ایران میتواند به تضعیف بهانههای اسرائیل برای ماجراجوییهای نظامی کمک کند و با کاهش تنشهای هستهای، اقدامات اسرائیل را تحت نظارت دیپلماتیک بینالمللی قرار دهد.
از منظر کشورهای عربی، این تغییر یک فرصت برای ترویج ابتکارات اعتمادسازی است که هم ایران و هم اسرائیل را نسبت به اصول ثبات منطقهای پاسخگو نگه دارد. بهعنوان مثال، کاهش تنشها با ایران میتواند امنیت مسیرهای تجاری کلیدی در خلیج فارس و تنگه هرمز -مسیرهایی که برای اقتصادهای صادرکننده انرژی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی حیاتی هستند- را تضمین کند.
پروژههای عظیمی مانند «چشمانداز ۲۰۳۰» عربستان سعودی یا برنامههای زیرساختی امارات متحده عربی، که به سرمایهگذاری خارجی و تنوع اقتصادی وابسته هستند، در صورت بروز درگیری با ایران یا تحریک توسط اسرائیل، بسیار آسیبپذیر خواهند بود. مذاکرات ایالات متحده و ایران میتواند این خطرات را کاهش دهد و به کشورهای عربی این امکان را بدهد که با اعتماد بیشتری به توسعه اقتصادی بپردازند.
علاوه بر این، مهار تحریکات اسرائیل از طریق فشار دیپلماتیک بینالمللی میتواند از تشدید جنگهای نیابتی در کشورهایی مانند لبنان و عراق جلوگیری کند و به کشورهای عربی این فرصت را بدهد که منابع خود را از هزینههای نظامی به توسعه و رفاه اجتماعی منتقل کنند. به جای ترس از تغییر سیاست ایالات متحده، کشورهای عربی باید این لحظه را بهعنوان فرصتی برای بازتعریف روابط منطقهای و از طریق دیپلماسی فعال، جلوگیری از به خطر افتادن منافع ژئواقتصادی و ثبات منطقهای خود توسط بازیگران خارجی مانند اسرائیل یا هر نیروی خارجی دیگری ببینند.
این رویکرد نیازمند هماهنگی میان کشورهای خلیج فارس و حمایت جامعه بینالمللی است تا منطقه به جای قرار گرفتن در آستانه درگیری، به سمت همکاری حرکت کند. خاورمیانه در آستانه تحولی عمیق قرار دارد و کشورهای عربی نمیتوانند بهعنوان ناظران منفعل باقی بمانند. اگر همراه با دوراندیشی راهبردی کشورهای عربی، مذاکرات ایالات متحده و ایران بتواند تنشها را کاهش دهد، اسرائیل را مهار کند و دیپلماسی منطقهای را تقویت کند، کشورهای خلیج فارس باید از این لحظه بهرهبرداری کنند، تنشها با ایران را کاهش دهند و نشان دهند که میتوانند بهعنوان بازیگران مستقل آینده پایدار خاورمیانه را شکل دهند، نه تنها پیروان واشنگتن یا تماشاگران اقدامات تلآویو.