عصرایران؛ فرهاد عشوندی روزنامه نگار - «اگر شروه و دمامتان تمام شد، بندرعباس کمک میخواهد» این جمله یکی از استوریهای انتقادی رضا کولغانی، خواننده گروه داماهی و یکی از بچههای پای میدان این روزهای بندر است که از ساعات اولیه حادثه تلخ ظهر شنبه وسط میدان است.
مثل مجید سالاری و باقی بچه های هنرمند یا فعالان اجتماعی بندر که شهرشان هنوز فرصت سوگواری نیافته. هنوز نمیدانند این تیر غیب چگونه بر سرشان آوار شد. که آلودگی ناشی از انفجار چطور نفسهایشان را تنگ کرد. که هنوز از پی گمشدههایشان کجا را باید بگردند؟ که اصلا هنوز دقیق نمیدانند آتش ناگهانی و موج انفجار در بندری که محل کسب رزق چندین هزار نفری از جامعه کارگری شهر و استانهای اطراف بوده چند مفقودی در کنار قربانیان سوخته روی دست بندرگاه گذاشته است؟
فارغ از همه اختلافاتی که از قدیم بین بچههای موسیقی بندر و بوشهر بوده، اما باید تصدیق کرد که سوگ گرفتن برای مردمی که هنوز در شوک هستند تنها نمایشی قشنگ است.
نه فقط کوچه و بچههای بوشهر که حالا بندر قلب جراحت دیده ایران ماست. که فقط همدردی کافی نیست. بندر حالا نیاز به درمان دارد تا سرپا شود. که به وقتش به سوگ جوانانش بنشیند. حالا وقت استفاده از ظرفیت اجتماعی این تشکلهای مردم نهاد است برای کمک به مرهم گذاری بر درد بندر.
آقایان، خانمها، این درد نیاز به همت جمعی دارد. که باید بسیج شوید برای کمکی واقعی. به وقتش سوگ هم برای بندر می شود گرفت اما هنوز عملیات نجات به پایان نرسیده. هنوز شهر پر است از آنها که موج انفجار را تجربه کردند.
اگر کسی دقیق نمیگوید چه اتفاقی برای شهر افتاده. اگر تلویزیون حتی همان سوگ و سنج و دمام را هم از بندر دریغ کرده، اگر وزرای دولت جای جدیدی برای گرفتن عکسهای یادگاری یافتهاند، شما بپرسید و نیازهای واقعی شهر را با یک کمپین همگانی تامین کنید. شما که ته مانده چهرههای با توان ایجاد حرکت اجتماعی هستید.